فصل ۱۳

بیماری‌های عروقی شبکیه

گردش خون شبکیه ۵۰۶
رتینوپاتی دیابتی ۵۰۶
مقدمه ۵۰۶
پاتوژنز ۵۰۷
طبقه‌بندی ۵۰۷
علائم ۵۰۸
درمان ۵۱۵
بیماری پیشرفته چشمی دیابت ۵۲۱
پاپیلوپاتی دیابتی ۵۲۳
رتینوپاتی غیردیابتی ۵۲۳
بیماری انسداد ورید شبکیه ۵۲۳
مقدمه ۵۲۳
عوامل خطر ۵۲۴
ارزیابی سیستمیک ۵۲۴
انسداد شاخه‌ای ورید شبکیه ۵۲۵
انسداد نیمه‌شبکیه‌ای ورید ۵۲۸
انسداد قریب‌الوقوع ورید مرکزی شبکیه ۵۲۹
انسداد غیرایسکمیک ورید مرکزی شبکیه ۵۲۹
انسداد ایسکمیک ورید مرکزی شبکیه ۵۳۰
پاپیلوفلبيت ۵۳۴
بیماری انسداد شریان شبکیه ۵۳۴
اتیولوژی ۵۳۴
ارزیابی سیستمیک ۵۳۵
آماروزیس فوگاکس ۵۳۷
انسداد شاخه‌ای شریان شبکیه ۵۳۷
انسداد شریان مرکزی شبکیه ۵۳۷
انسداد شریان سیلیورتینال ۵۳۸
درمان انسداد حاد شریان شبکیه ۵۳۸
مدیریت سیستمیک پس از انسداد شریان شبکیه ۵۴۱
آمبولی بدون علامت شبکیه ۵۴۱
سندرم ایسکمیک چشمی ۵۴۱
بیماری چشمی ناشی از فشار خون بالا ۵۴۲
رتینوپاتی ۵۴۲
کروئیدوپاتی ۵۴۴
ماکولوپاتی حاد میانی پاراسنترال (PAMM) ۵۴۵
رتینوپاتی سلول داسی‌شکل ۵۴۵
هموگلوبینوپاتی‌های داسی‌شونده ۵۴۵
سگمان قدامی ۵۴۵
رتینوپاتی غیرپرولیفراتیو ۵۴۵
رتینوپاتی پرولیفراتیو ۵۴۵
رتینوپاتی تالاسمی ۵۴۶
رتینوپاتی نوزادان نارس ۵۴۸
بیماری فعال ۵۴۸
بیماری اسکاراتریسیل ۵۴۹
ماکروآنوریسم شریان شبکیه ۵۴۹
تلانژکتازی اولیه شبکیه ۵۵۱
تلانژکتازی ایدیوپاتیک ماکولا ۵۵۱
بیماری کوتز ۵۵۱
بیماری ایلز ۵۵۷
رتینوپاتی ناشی از تشعشع ۵۵۷
رتینوپاتی پورچر ۵۵۹
رتینوپاتی والسالوا ۵۵۹
لیپمی رتینالیس ۵۵۹
رتینوپاتی در اختلالات خونی ۵۵۹
لوسمی ۵۵۹
آنمی ۵۶۰
هایپرویسکوزیتی ۵۶۳
۵۰۵
۵۰۶ رتینوپاتی دیابتی
گردش خون شبکیه

سیستم شریانی

  • شریان مرکزی شبکیه، یک شریان انتهایی است که تقریباً ۱ سانتی‌متر پشت کره چشم وارد عصب بینایی می‌شود. این شریان از سه لایه آناتومیک تشکیل شده است:
    • اینتیما، داخلی‌ترین لایه، از یک لایه منفرد اندوتلیوم تشکیل شده که روی یک ناحیه کلاژنی قرار گرفته است.
    • لامینای الاستیک داخلی، اینتیما را از مدیا جدا می‌کند.
    • مدیا عمدتاً از عضله صاف تشکیل شده است.
    • ادوانتیس خارجی‌ترین لایه است و از بافت همبند سست تشکیل شده است.
  • شریانچه‌های شبکیه از شریان مرکزی شبکیه منشعب می‌شوند. دیواره آنها حاوی عضله صاف است، اما برخلاف شریان‌ها، لامینای الاستیک داخلی آنها ناپیوسته است.

مویرگ‌ها

مویرگ‌های شبکیه دو سوم داخلی شبکیه را خون‌رسانی می‌کنند، در حالی که یک سوم خارجی توسط کوريوکاپیلاریس تغذیه می‌شود. شبکه مویرگی داخلی (پلکسوس) در لایه سلول‌های گانگلیونی قرار دارد و یک پلکسوس خارجی در لایه هسته‌ای داخلی وجود دارد. نواحی بدون مویرگ در اطراف شریانچه‌ها (شکل ۱۳.۱A) و در فووه‌آ (ناحیه بدون عروق فووه‌آ - FAZ) وجود دارند. مویرگ‌های شبکیه فاقد عضله صاف و بافت الاستیک هستند. دیواره آنها از اجزای زیر تشکیل شده است (شکل ۱۳.۱B):

  • سلول‌های اندوتلیال یک لایه منفرد روی غشای پایه تشکیل می‌دهند و توسط اتصالات محکم به هم متصل شده‌اند که سد خونی-شبکیه‌ای داخلی را می‌سازند.
  • غشای پایه در زیر سلول‌های اندوتلیال قرار دارد و یک لامینای بازال خارجی پری‌سیت‌ها را در بر می‌گیرد.
  • پری‌سیت‌ها در خارج از سلول‌های اندوتلیال قرار دارند و دارای زوائد شبه‌پایی متعددی هستند که مویرگ‌ها را احاطه می‌کنند. پری‌سیت‌ها دارای خواص انقباضی هستند و تصور می‌شود در تنظیم خودکار گردش خون میکرواسکولار شرکت دارند.

سیستم وریدی

ونول‌ها و وریدهای شبکیه خون را از مویرگ‌ها تخلیه می‌کنند.

  • ونول‌های کوچک بزرگتر از مویرگ‌ها هستند اما ساختار مشابهی دارند.
  • ونول‌های بزرگتر حاوی عضله صاف هستند و با ادغام، وریدها را تشکیل می‌دهند.
  • وریدها حاوی مقدار کمی عضله صاف و بافت الاستیک در دیواره خود هستند و نسبتاً اتساع‌پذیرند. قطر آنها به تدریج با حرکت به سمت خلف و به سوی ورید مرکزی شبکیه افزایش می‌یابد.
رتینوپاتی دیابتی

مقدمه

دیابت یک نگرانی عمده برای سیستم‌های بهداشتی در سراسر جهان است. شیوع دیابت به طور بی‌وقفه‌ای در حال افزایش است، به ویژه در بزرگسالان در سن کار. رتینوپاتی دیابتی شایع‌ترین علت نابینایی جدید در اکثر کشورهای صنعتی است، که عمدتاً به دلیل تأخیر در دریافت درمان پزشکی است. با این حال، با غربالگری مؤثر و با پذیرش و اجرای نتایج مطالعه درمان زودهنگام رتینوپاتی دیابتی (ETDRS) و کارآزمایی‌های بالینی ضد VEGF، خطر کاهش شدید بینایی را می‌توان به کمتر از ۵٪ کاهش داد.

عوارض چشمی دیابت

  • شایع
    • ماکولوپاتی: ادم ماکولای دیابتی و ایسکمی ماکولا.
    • رتینوپاتی: عواقب ناشی از ایسکمی شبکیه (نئوواسکولاریزاسیون دیسک بینایی و شبکیه) و خونریزی زجاجیه.
    • عیب انکساری ناپایدار.
  • غیر شایع
    • گل‌مژه‌های مکرر.
A
B

شکل ۱۳.۱ بستر مویرگی طبیعی شبکیه. (A) ناحیه بدون مویرگ اطراف شریانچه – نمونه مسطح از شبکیه تزریق شده با جوهر هندی؛ (B) سلول‌های اندوتلیال با هسته‌های کشیده و پری‌سیت‌ها با هسته‌های گرد – نمونه هضم شده با تریپسین. (با تشکر از جی هری و جی میسون، از کتاب آسیب‌شناسی بالینی چشم، باترورث-هاینمن ۲۰۰۱.)

فصل ۱۳
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۰۷
  • گزانتلاسما.
  • آب مروارید سریع وابسته به سن.
  • جداشدگی کششی شبکیه.
  • نئوواسکولاریزاسیون عنبیه و زاویه.
  • گلوکوم نئوواسکولار (NVG).
  • فلج اعصاب حرکتی چشم.
  • کاهش حساسیت قرنیه.
  • نادر. پاپیلوپاتی، تفکیک نور-نزدیک مردمک، سندرم ولفرام (آتروفی پیشرونده عصب بینایی و ناهنجاری‌های متعدد عصبی و سیستمیک)، آب مروارید با شروع حاد، موکورمایکوزیس رینو-اربیتال.

شیوع

شیوع گزارش‌شده رتینوپاتی دیابتی (DR) در افراد مبتلا به دیابت بین مطالعات مختلف و حتی در میان جمعیت‌های معاصر در یک کشور، به طور قابل توجهی متفاوت است، اما احتمالاً در حدود ۴۰٪ است. افراد مبتلا به دیابت اغلب از اینکه ممکن است رتینوپاتی داشته باشند بی‌اطلاع هستند. شیوع DR در دیابت نوع ۲، ده سال پس از تشخیص، ۶۷٪ است و ۱۰٪ دچار بیماری پرولیفراتیو خواهند شد. DR در دیابت نوع ۱ شایع‌تر از دیابت نوع ۲ است.

عوامل خطر

  • مدت زمان دیابت مهم‌ترین عامل پیش‌بینی‌کننده رتینوپاتی دیابتی است. DR به ندرت در عرض ۵ سال از شروع دیابت یا قبل از بلوغ ایجاد می‌شود. افراد مبتلا به دیابت نوع ۱ در معرض خطر طولانی‌مدت هستند. مدت زمان، پیش‌بینی‌کننده قوی‌تری برای بیماری پرولیفراتیو نسبت به ماکولوپاتی است.
  • کنترل ضعیف دیابت. کارآزمایی کنترل و عوارض دیابت (DCCT) نشان داد که کنترل شدید قند خون، به ویژه هنگامی که در مراحل اولیه شروع شود، می‌تواند از پیشرفت DR جلوگیری کرده یا آن را به تأخیر بیندازد (که متعاقباً توسط مطالعه آینده‌نگر دیابت بریتانیا تأیید شد). با این حال، بهبود ناگهانی در کنترل ممکن است با پیشرفت رتینوپاتی همراه باشد. هرچه هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) بالاتر باشد، خطر عوارض دیابت مانند رتینوپاتی پرولیفراتیو (PDR) بیشتر است. در افراد مبتلا به رتینوپاتی پیشرفته، حتی دقیق‌ترین کنترل قند خون نیز ممکن است از پیشرفت بیماری جلوگیری نکند.
  • فشار خون بالا در مبتلایان به دیابت نوع ۲ بسیار شایع است و باید به طور دقیق کنترل شود (کمتر از ۱۴۰/۸۰ میلی‌متر جیوه). به نظر می‌رسد کنترل دقیق فشار خون به ویژه در دیابت نوع ۲ همراه با ماکولوپاتی مفید باشد.
  • نفروپاتی، اگر شدید باشد، با بدتر شدن DR همراه است. برعکس، درمان بیماری کلیوی (مثلاً پیوند کلیه) ممکن است با بهبود رتینوپاتی و پاسخ بهتر به فوتوکوآگولاسیون همراه باشد.
  • داروها. پیوگلیتازون با خطر قابل توجهی از بدتر شدن ادم ماکولای دیابتی همراه است.
  • بارداری گاهی با پیشرفت سریع DR همراه است. عوامل پیش‌بینی‌کننده عبارتند از (الف) شدت بیشتر رتینوپاتی قبل از بارداری، (ب) کنترل ضعیف دیابت قبل از بارداری، (ج) اعمال کنترل خیلی سریع در مراحل اولیه بارداری و (د) پره‌اکلامپسی. خطر پیشرفت به شدت DR در سه ماهه اول مربوط است. تقریباً ۵٪ از افراد با DR خفیف و یک سوم از افراد با DR متوسط در طول بارداری به PDR پیشرفت خواهند کرد. اگر DR قابل توجهی وجود داشته باشد،

تواتر معاینات باید منعکس‌کننده خطر فردی باشد و می‌تواند تا هر ۲ هفته یک بار باشد. ادم ماکولای دیابتی معمولاً پس از بارداری به طور خود به خود برطرف می‌شود و ممکن است در صورت بروز در اواخر بارداری نیازی به درمان نداشته باشد.

  • سایر عوامل خطر شامل هیپرلیپیدمی، جراحی آب مروارید و آنمی است.
نکته: خطر از دست دادن شدید بینایی را می‌توان با غربالگری منظم شبکیه و با پذیرش و اجرای نتایج کارآزمایی‌های بالینی مختلف در مورد دیابت به میزان قابل توجهی کاهش داد.

پاتوژنز

رتینوپاتی دیابتی عمدتاً یک میکروآنژیوپاتی است که در آن عروق خونی کوچک به ویژه در برابر آسیب ناشی از سطوح بالای گلوکز آسیب‌پذیر هستند. اثرات مستقیم هیپرگلیسمی بر سلول‌های شبکیه نیز احتمالاً نقش دارند. محرک‌ها و مهارکننده‌های آنژیوژنیک بسیاری شناسایی شده‌اند. به نظر می‌رسد فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) در دسته اول از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد.

طبقه‌بندی

طبقه‌بندی مورد استفاده در مطالعه درمان زودهنگام رتینوپاتی دیابتی (ETDRS) – طبقه‌بندی اصلاح‌شده Airlie House – به طور گسترده‌ای در سطح بین‌المللی استفاده می‌شود. یک نسخه خلاصه‌شده در جدول ۱۳.۱، همراه با راهنماهای مدیریتی، ارائه شده است. دسته‌های توصیفی زیر نیز به طور گسترده در عمل بالینی استفاده می‌شوند:

  • رتینوپاتی زمینه‌ای دیابتی (BDR) با میکروآنوریسم‌ها، خونریزی‌های نقطه‌ای و لکه‌ای و اگزودا مشخص می‌شود. اینها به طور کلی اولین علائم DR هستند و تا زمانی که ضایعات پیشرفته‌تری ظاهر شوند، باقی می‌مانند.
  • ماکولوپاتی دیابتی دقیقاً به وجود هرگونه رتینوپاتی در ماکولا اشاره دارد، اما معمولاً برای تغییرات قابل توجه، به ویژه ادم و ایسکمی تهدیدکننده بینایی، اختصاص داده می‌شود.
  • رتینوپاتی پره‌پرولیفراتیو دیابتی (PPDR) با لکه‌های پشمی (cotton-wool spots)، تسبیحی شدن وریدها (venous beading)، ناهنجاری‌های میکرواسکولار داخل شبکیه‌ای (IRMA) و خونریزی‌های شبکیه‌ای متوسط تا شدید تظاهر می‌کند. PPDR نشان‌دهنده ایسکمی پیشرونده شبکیه، با افزایش خطر پیشرفت به رتینوپاتی پرولیفراتیو است.
  • رتینوپاتی پرولیفراتیو دیابتی (PDR) با نئوواسکولاریزاسیون در یا به فاصله یک قطر دیسک از دیسک بینایی (NVD) و/یا عروق جدید در هر جای دیگر (NVE) در فوندوس مشخص می‌شود.
  • رتینوپاتی پرولیفراتیو پرخطر (High-risk PDR) به هر یک از موارد زیر تعریف می‌شود: (الف) وجود خونریزی زجاجیه یا خونریزی پیش‌شبکیه‌ای، (ب) وجود هرگونه نئوواسکولاریزاسیون، (ج) محل نئوواسکولاریزاسیون در یا به فاصله یک قطر دیسک از دیسک بینایی، (د) NVD بزرگتر از ⅓ قطر دیسک یا NVE بزرگتر از ½ قطر دیسک.
  • بیماری پیشرفته چشمی دیابت با جداشدگی کششی شبکیه، خونریزی پایدار قابل توجه زجاجیه و گلوکوم نئوواسکولار مشخص می‌شود.
۵۰۸ رتینوپاتی دیابتی
جدول ۱۳.۱ طبقه‌بندی خلاصه‌شده مطالعه درمان زودهنگام رتینوپاتی دیابتی (ETDRS) برای رتینوپاتی دیابتی
دسته‌بندی/توضیحات مدیریت
رتینوپاتی دیابتی غیرپرولیفراتیو (NPDR)
بدون DR معاینه مجدد در ۱۲ ماه
NPDR بسیار خفیف
فقط میکروآنوریسم
معاینه مجدد اکثر بیماران در ۱۲ ماه
NPDR خفیف
هر یک یا همه موارد زیر: میکروآنوریسم‌ها، خونریزی‌های شبکیه، اگزوداها، لکه‌های پشمی، تا سطح NPDR متوسط. بدون ناهنجاری‌های میکرواسکولار داخل شبکیه‌ای (IRMA) یا تسبیحی شدن قابل توجه وریدها.
دامنه معاینه مجدد ۶-۱۲ ماه، بسته به شدت علائم، پایداری، عوامل سیستمیک و شرایط شخصی بیمار.
NPDR متوسط
  • خونریزی‌های شدید شبکیه (بیشتر از عکس استاندارد ETDRS شماره 2A: حدود ۲۰ میکروآنوریسم متوسط-بزرگ در هر ربع) در ۱-۳ ربع یا IRMA خفیف.
  • تسبیحی شدن قابل توجه وریدها می‌تواند در حداکثر ۱ ربع وجود داشته باشد.
  • لکه‌های پشمی معمولاً وجود دارند.
معاینه مجدد تقریباً در ۶ ماه
رتینوپاتی پرولیفراتیو دیابتی (PDR) تا ۲۶٪، PDR پرخطر تا ۸٪ در عرض یک سال.
NPDR شدید
قانون ۴-۲-۱؛ یک یا چند مورد از:
  • خونریزی‌های شدید در هر ۴ ربع.
  • تسبیحی شدن قابل توجه وریدها در ۲ ربع یا بیشتر.
  • IRMA متوسط در ۱ ربع یا بیشتر.
معاینه مجدد در ۴ ماه
PDR تا ۵۰٪، PDR پرخطر تا ۱۵٪ در عرض یک سال.
NPDR بسیار شدید
دو یا چند معیار از معیارهای NPDR شدید.
معاینه مجدد در ۲-۳ ماه
PDR پرخطر تا ۴۵٪ در عرض یک سال.
رتینوپاتی دیابتی پرولیفراتیو (PDR)
PDR خفیف-متوسط
عروق جدید روی دیسک (NVD) یا عروق جدید در جای دیگر (NVE)، اما وسعت آن برای احراز معیارهای پرخطر کافی نیست.
درمان با توجه به شدت علائم، پایداری، عوامل سیستمیک و شرایط شخصی بیمار مانند قابلیت اطمینان از حضور برای معاینه مجدد در نظر گرفته می‌شود. اگر درمان نشود، معاینه مجدد تا ۲ ماه.
PDR پرخطر
  • NVD بزرگتر از عکس استاندارد ETDRS شماره 10A (حدود ۱/۳ مساحت دیسک).
  • هرگونه NVD همراه با خونریزی زجاجیه.
  • NVE بزرگتر از ۱/۲ مساحت دیسک همراه با خونریزی زجاجیه.
درمان توصیه می‌شود – به متن مراجعه شود
باید در اسرع وقت و قطعاً در همان روزی که بیمار علامت‌دار با دید خوب شبکیه مراجعه می‌کند، انجام شود.
بیماری پیشرفته چشمی دیابت
برای توضیحات به متن مراجعه شود.
به متن مراجعه شود

علائم

میکروآنوریسم‌ها

میکروآنوریسم‌ها بیرون‌زدگی‌های موضعی، عمدتاً کیسه‌ای، از دیواره مویرگی هستند که یا به دلیل اتساع کانونی دیواره مویرگی در جایی که پری‌سیت‌ها وجود ندارند، یا با ادغام دو بازوی یک حلقه مویرگی (شکل ۱۳.۲A) تشکیل می‌شوند. آنها اغلب در لایه مویرگی داخلی (لایه سلول گانگلیونی)، مجاور نواحی عدم پرفیوژن مویرگی (شکل ۱۳.۲B) ایجاد می‌شوند. از بین رفتن پری‌سیت‌ها (شکل ۱۳.۲C) ممکن است منجر به تکثیر سلول‌های اندوتلیال با تشکیل «میکروآنوریسم‌های سلولی» (شکل ۱۳.۲D) شود. میکروآنوریسم‌ها ممکن است اجزای پلاسما را به شبکیه نشت دهند که نتیجه اختلال در سد خونی-شبکیه‌ای است، یا ممکن است ترومبوز شوند. آنها معمولاً اولین علامت DR هستند.

  • علائم. نقاط قرمز ریز، که اغلب در ناحیه تمپورال نسبت به فووه‌آ هستند (شکل ۱۳.۳A). ممکن است از نظر بالینی از خونریزی‌های نقطه‌ای قابل تشخیص نباشند.
  • آنژیوگرافی فلورسئین (FA) امکان تمایز بین خونریزی‌های نقطه‌ای و میکروآنوریسم‌های غیرترومبوزی را فراهم می‌کند. فریم‌های اولیه نقاط هایپرفلورسانس ریز را نشان می‌دهند (شکل ۱۳.۳B)، که معمولاً تعدادشان از آنچه به صورت بالینی دیده می‌شود بیشتر است. فریم‌های تأخیری به دلیل نشت، هایپرفلورسانس منتشر را نشان می‌ده می‌دهند.
  • OCT میکروآنوریسم‌ها را در لایه‌های میانی شبکیه نشان می‌دهد. عروق طبیعی شبیه میکروآنوریسم‌ها به نظر می‌رسند، اما معمولاً در لایه‌های داخلی شبکیه دیده می‌شوند.

خونریزی‌های شبکیه

  • خونریزی‌های لایه رشته عصبی شبکیه از شریانچه‌های مویرگی سطحی بزرگتر منشأ می‌گیرند (شکل ۱۳.۴A) و به دلیل ساختار لایه رشته عصبی شبکیه، شکل مشخصه خود را به خود می‌گیرند (شکل ۱۳.۴B).
  • خونریزی‌های داخل شبکیه‌ای از انتهای وریدی مویرگ‌ها منشأ می‌گیرند و در لایه‌های میانی فشرده شبکیه قرار دارند (شکل ۱۳.۴A) و منجر به شکل‌گیری 'نقطه‌ای/لکه‌ای' قرمز رنگ می‌شوند (شکل ۱۳.۴C).
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۰۹
A
B
C
D

شکل ۱۳.۲ میکروآنوریسم‌ها – هیستوپاتولوژی. (A) دو بازوی یک حلقه مویرگی که ممکن است با هم ادغام شده و یک میکروآنوریسم را تشکیل دهند – نمونه مسطح از شبکیه تزریق شده با جوهر هندی؛ (B) ناحیه‌ای از عدم پرفیوژن مویرگی و میکروآنوریسم‌های مجاور – نمونه مسطح از شبکیه تزریق شده با جوهر هندی؛ (C) پری‌سیت‌های دژنره ائوزینوفیلیک (صورتی تیره) – نمونه هضم شده با تریپسین؛ (D) میکروآنوریسم همراه با تکثیر سلول‌های اندوتلیال (میکروآنوریسم سلولی) – نمونه هضم شده با تریپسین. (با تشکر از جی هری و جی میسون، از کتاب آسیب‌شناسی بالینی چشم، باترورث-هاینمن ۲۰۰۱.)

  • خونریزی‌های گرد تیره و عمیق‌تر (شکل ۱۳.۴D) نمایانگر انفارکتوس‌های هموراژیک شبکیه هستند و در لایه‌های میانی شبکیه قرار دارند (به شکل ۱۳.۴A مراجعه کنید). میزان درگیری یک نشانگر مهم برای احتمال پیشرفت به PDR است.

اگزوداها

اگزوداها در اثر ادم موضعی مزمن شبکیه ایجاد می‌شوند. آنها در محل اتصال شبکیه طبیعی و ادماتو ایجاد می‌شوند. آنها از لیپوپروتئین و ماکروفاژهای پر از چربی تشکیل شده‌اند که عمدتاً در لایه پلکسی‌فرم خارجی قرار دارند (شکل ۱۳.۵A). هیپرلیپیدمی ممکن است احتمال تشکیل اگزودا را افزایش دهد.

  • علائم
    • ضایعات زرد مومی‌شکل (شکل ۱۳.۵B) با حاشیه‌های نسبتاً مشخص که به صورت توده‌ها و/یا حلقه‌هایی در قطب خلفی مرتب شده‌اند و اغلب میکروآنوریسم‌های نشت‌دهنده را احاطه کرده‌اند.
  • با گذشت زمان، تعداد و اندازه تمایل به افزایش دارند (شکل ۱۳.۵C) و فووه‌آ ممکن است درگیر شود.
  • هنگامی که نشت متوقف می‌شود، اگزوداها به طور خود به خود طی چند ماه، یا از طریق مویرگ‌های سالم اطراف یا توسط فاگوسیتوز جذب می‌شوند.
  • نشت مزمن منجر به بزرگ شدن و رسوب کلسترول کریستالی می‌شود (شکل ۱۳.۵D).
  • FA معمولاً فقط با اگزوداهای متراکم بزرگ، هیپوفلورسانس نشان می‌دهد. اگرچه فلورسانس زمینه‌ای کوروئید پوشانده می‌شود، اما فلورسانس مویرگی شبکیه به طور کلی بر روی ضایعات حفظ می‌شود.

ادم ماکولای دیابتی (DMO)

ماکولوپاتی دیابتی (ادم ماکولا، اگزوداها یا ایسکمی) شایع‌ترین علت کاهش بینایی متوسط در بیماران دیابتی، به ویژه نوع ۲ است. ادم منتشر شبکیه

۵۱۰
رتینوپاتی دیابتی
A
B

شکل ۱۳.۳ تغییرات اولیه. (A) میکروآنوریسم‌ها و خونریزی‌های نقطه‌ای/لکه‌ای در قطب خلفی؛ (B) آنژیوگرافی فلورسئین (FA) که نقاط هایپرفلورسانس پراکنده تیپیک میکروآنوریسم‌ها را نشان می‌دهد.

A
B
C
D

شکل ۱۳.۴ خونریزی‌های شبکیه. (A) هیستولوژی که خون را به صورت منتشر در لایه‌های رشته عصبی شبکیه و سلول‌های گانگلیونی و به صورت گلبول در لایه‌های خارجی نشان می‌دهد؛ (B) خونریزی‌های لایه رشته عصبی شبکیه (شعله‌ای)؛ (C) خونریزی‌های نقطه‌ای و لکه‌ای؛ (D) خونریزی‌های تیره و عمیق. (با تشکر از جی هری و جی میسون، از کتاب آسیب‌شناسی بالینی چشم، باترورث-هاینمن ۲۰۰۱ – شکل A.)

فصل ۱۳
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۱۱
A
B
C
D

شکل ۱۳.۵ اگزوداها. (A) هیستولوژی که رسوبات ائوزینوفیلیک نامنظم را عمدتاً در لایه پلکسی‌فرم خارجی نشان می‌دهد؛ (B) اگزوداهای کوچک و میکروآنوریسم‌ها؛ (C) اگزوداهای گسترده‌تر که الگوی حلقوی (سرسینه) تشکیل می‌دهند؛ (D) اگزوداهایی که فووه‌آ را درگیر کرده‌اند، شامل رسوب مرکزی کلسترول کریستالی.

ادم در اثر نشت وسیع مویرگی و ادم موضعی ناشی از نشت کانونی از میکروآنوریسم‌ها و قطعات مویرگی متسع ایجاد می‌شود. مایع در ابتدا بین لایه‌های پلکسی‌فرم خارجی و هسته‌ای داخلی قرار می‌گیرد. بعداً ممکن است لایه‌های پلکسی‌فرم داخلی و رشته‌های عصبی را نیز درگیر کند، تا زمانی که در نهایت کل ضخامت شبکیه ادماتو می‌شود. این امر با استفاده از OCT (شکل ۱۳.۶A) و FA (شکل ۱۳.۶B) به راحتی قابل تشخیص است.

  • ادم ماکولای بالینی قابل توجه (CSMO) در ETDRS به شرح زیر تعریف می‌شود:
    • ضخیم‌شدگی شبکیه در فاصله ۵۰۰ میکرومتری (یا ۱/۳ قطر دیسک) از مرکز ماکولا (شکل ۱۳.۷، بالا چپ).
    • اگزوداهای سخت در فاصله ۵۰۰ میکرومتری از مرکز ماکولا، همراه با ضخیم‌شدگی شبکیه مجاور، که ممکن است بیش از ۵۰۰ میکرومتر از مرکز فووه‌آ فاصله داشته باشد (شکل ۱۳.۷، بالا راست).
    • ضخیم‌شدگی شبکیه به مساحت ۱ قطر دیسک یا بزرگتر، که هر بخشی از آن در فاصله یک قطر دیسک از مرکز ماکولا قرار داشته باشد (شکل ۱۳.۷، پایین وسط).
  • ماکولوپاتی کانونی (فوکال): ضخیم‌شدگی شبکیه با حدود مشخص که با حلقه‌های کامل یا ناقص اگزودا همراه است (شکل ۱۳.۸A). FA هایپرفلورسانس کانونی تأخیری به دلیل نشت را نشان می‌دهد، که معمولاً با پرفیوژن خوب ماکولا همراه است (شکل ۱۳.۸B).
  • ماکولوپاتی منتشر (دیفیوز): ضخیم‌شدگی منتشر شبکیه، که ممکن است با تغییرات سیستوئید همراه باشد. معمولاً میکروآنوریسم‌های پراکنده و خونریزی‌های کوچک نیز وجود دارند. ممکن است نشانه‌های تشخیصی توسط ادم پوشانده شوند، که ممکن است تعیین محل فووه‌آ را غیرممکن کند (شکل ۱۳.۹A). FA هایپرفلورسانس منتشر در فاز میانی و تأخیری را نشان می‌دهد (شکل ۱۳.۹B).

ماکولوپاتی ایسکمیک

  • علائم. شبکیه اغلب خونریزی‌های نقطه‌ای و لکه‌ای و لکه‌های پشمی را نشان می‌دهد، اما ماکولا ممکن است با وجود کاهش حدت بینایی، نسبتاً طبیعی به نظر برسد (شکل ۱۳.۱۰A).
  • FA عدم پرفیوژن مویرگی در فووه‌آ (FAZ بزرگ‌شده) و اغلب نواحی دیگر عدم پرفیوژن مویرگی در قطب خلفی و محیط را نشان می‌دهد (شکل ۱۳.۱۰B و ظاهر OCTA در شکل ۱۴.۲۶D).
۵۱۲
رتینوپاتی دیابتی
A
B

شکل ۱۳.۶ ادم ماکولای سیستوئید. (A) OCT که ضخیم‌شدگی شبکیه و فضاهای سیستوئید را نشان می‌دهد؛ (B) FA که میکروآنوریسم‌های نشت‌دهنده و هایپرفلورسانس منتشر مرکزی با الگوی گلبرگی را نشان می‌دهد. (با تشکر از ا. آمبرزین – شکل A.)

شکل ۱۳.۷ ادم ماکولای بالینی قابل توجه (به متن مراجعه شود).

لکه‌های پشمی (Cotton-wool spots)

لکه‌های پشمی از تجمع بقایای نورونی در لایه رشته‌های عصبی تشکیل شده‌اند. آنها در اثر اختلال ایسکمیک آکسون‌های عصبی ایجاد می‌شوند که انتهای متورم آنها در میکروسکوپ نوری به صورت ساختارهای کروی در لایه رشته‌های عصبی دیده می‌شود که به عنوان اجسام سیستوئید شناخته می‌شوند (شکل ۱۳.۱۱A). با بهبود لکه‌های پشمی، بقایا توسط اتولیز و فاگوسیتوز حذف می‌شوند.

  • علائم. ضایعات سطحی کوچک، کرکی و سفیدرنگ که عروق خونی زیرین را می‌پوشانند (شکل ۱۳.۱۱B و C). آنها از نظر بالینی فقط در شبکیه پس از استوا، جایی که لایه رشته عصبی ضخامت کافی برای قابل مشاهده کردن آنها را دارد، مشهود هستند.
  • FA هیپوفلورسانس کانونی به دلیل ایسکمی موضعی و انسداد فلورسانس زمینه‌ای کوروئید را نشان می‌دهد.
  • OCT لکه‌های پشمی را در لایه رشته عصبی شبکیه نشان می‌دهد که در مرحله حاد الگوی هایپررفلکتیو دارند.

حدود ۸۰٪ از لکه‌های پشمی دارای حفره‌های هایپررفلکتیو هستند که به صورت کیست ظاهر می‌شوند.

تغییرات وریدی

ناهنجاری‌های وریدی که در ایسکمی شبکیه دیده می‌شود شامل اتساع و پیچ‌خوردگی عمومی، حلقه‌ای شدن (شکل ۱۳.۱۲A)، تسبیحی شدن (باریک‌شدگی و اتساع کانونی) (شکل ۱۳.۱۲B) و قطعه‌قطعه شدن سوسیسی‌شکل (شکل ۱۳.۱۲C) است. وسعت ناحیه شبکیه که تغییرات وریدی را نشان می‌دهد، با احتمال ابتلا به بیماری پرولیفراتیو مرتبط است.

ناهنجاری‌های میکرواسکولار داخل شبکیه‌ای

ناهنجاری‌های میکرواسکولار داخل شبکیه‌ای (IRMA) شانت‌های شریانی-وریدی هستند که از شریانچه‌های شبکیه به ونول‌ها می‌روند، بنابراین بستر مویرگی را دور می‌زنند و اغلب در مجاورت نواحی عدم پرفیوژن واضح مویرگی دیده می‌شوند (شکل ۱۳.۱۳A).

  • علائم. خطوط قرمز، ظریف و نامنظم داخل شبکیه‌ای که از شریانچه‌ها به ونول‌ها می‌روند، بدون عبور از عروق خونی اصلی (شکل ۱۳.۱۳B).
  • FA هیپوفلورسانس کانونی مرتبط با نواحی مجاور بسته شدن مویرگ‌ها ('ریزش') را نشان می‌دهد اما بدون نشت (برخلاف نئوواسکولاریزاسیون، که در آن نشت فراوان فلورسئین رخ می‌دهد).
  • OCT. برخلاف عروق جدید، IRMA از غشای محدودکننده داخلی (ILM) عبور نمی‌کند.

تغییرات شریانی

اتساع ظریف شریانچه‌ای ممکن است نشانگر اولیه اختلال عملکرد ایسکمیک باشد. هنگامی که ایسکمی قابل توجه وجود دارد، علائم شامل باریک‌شدگی محیطی، 'سیم نقره‌ای' و انسداد است، شبیه به ظاهر تأخیری پس از انسداد شاخه‌ای شریان شبکیه.

رتینوپاتی پرولیفراتیو

اگرچه عروق جدید پیش‌شبکیه‌ای ممکن است در هر جایی از شبکیه ایجاد شوند، اما معمولاً در قطب خلفی دیده می‌شوند. بافت فیبروزه، در ابتدا ظریف، به تدریج با افزایش اندازه عروق، توسعه می‌یابد.

فصل ۱۳
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۱۳
A
B

شکل ۱۳.۸ ماکولوپاتی دیابتی کانونی (فوکال). (A) حلقه‌ای از اگزوداهای سخت در ناحیه تمپورال ماکولا؛ (B) فاز تأخیری FA که ناحیه کانونی هایپرفلورسانس ناشی از نشت را در مرکز حلقه اگزودا نشان می‌دهد.

A
B

شکل ۱۳.۹ ماکولوپاتی دیابتی منتشر (دیفیوز). (A) خونریزی‌های نقطه‌ای و لکه‌ای – ضخیم‌شدگی منتشر شبکیه وجود دارد (فلش)، که دیدن آن از نظر بالینی ممکن است دشوار باشد؛ (B) فاز تأخیری FA که هایپرفلورسانس وسیع (فلش) را در قطب خلفی به دلیل نشت در همان بیمار نشان می‌دهد.

A
B

شکل ۱۳.۱۰ ماکولوپاتی دیابتی ایسکمیک. (A) خونریزی‌های نقطه‌ای و لکه‌ای و لکه‌های پشمی؛ (B) فاز وریدی FA که هیپوفلورسانس را به دلیل عدم پرفیوژن مویرگی در ماکولا و جاهای دیگر نشان می‌دهد.

۵۱۴
رتینوپاتی دیابتی
A
B
C

شکل ۱۳.۱۱ لکه‌های پشمی. (A) هیستولوژی که اجسام سیستوئید را در لایه رشته عصبی شبکیه نشان می‌دهد؛ (B) ظاهر بالینی؛ (C) رتینوپاتی پره‌پرولیفراتیو که IRMA را نشان می‌دهد (فلش).

نکته: درمان ضد VEGF و استروئیدهای داخل زجاجیه‌ای گزینه‌های درمانی اصلی مورد استفاده در درمان ادم ماکولای دیابتی هستند.
A
B
C

شکل ۱۳.۱۲ تغییرات وریدی. (A) حلقه‌ای شدن؛ (B) تسبیحی شدن؛ (C) قطعه‌قطعه شدن شدید.

نکته: بهبود در بهترین دید اصلاح‌شده پس از سه تزریق داروی ضد VEGF، یک پیش‌بینی‌کننده قوی برای پاسخ بلندمدت در بیمار مبتلا به ادم ماکولای دیابتی است.
فصل ۱۳
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۱۵
A
B

شکل ۱۳.۱۳ ناهنجاری‌های میکرواسکولار داخل شبکیه‌ای. (A) هیستولوژی که شانت شریانی-وریدی و چند میکروآنوریسم را در یک بستر مویرگی با پرفیوژن ضعیف نشان می‌دهد – نمونه مسطح از شبکیه تزریق شده با جوهر هندی؛ میکروسکوپ کنتراست فاز؛ (B) ظاهر بالینی (فلش).

  • عروق جدید روی دیسک (NVD) نئوواسکولاریزاسیون روی یا در فاصله یک قطر دیسک از سر عصب بینایی را توصیف می‌کند (شکل ۱۳.۱۴).
  • NVE نئوواسکولاریزاسیون دورتر از دیسک را توصیف می‌کند (شکل ۱۳.۱۵).
  • عروق جدید روی عنبیه (NVI – شکل ۱۳.۱۶)، که به آن روبئوزیس ایریدیس نیز گفته می‌شود، احتمال بالایی برای پیشرفت به گلوکوم نئوواسکولار دارد (به فصل ۱۱ مراجعه کنید).
  • FA (به شکل ۱۳.۱۴C مراجعه کنید) نئوواسکولاریزاسیون را در مراحل اولیه آنژیوگرام برجسته می‌کند و هایپرفلورسانس نامنظم و در حال گسترش را به دلیل نشت شدید رنگ از بافت نئوواسکولار در مراحل بعدی نشان می‌دهد. FA می‌تواند برای تأیید وجود عروق جدید (NV) در صورت تردید در تشخیص بالینی و همچنین برای مشخص کردن نواحی ایسکمیک شبکیه که ممکن است به طور انتخابی برای درمان لیزری هدف قرار گیرند، استفاده شود.
  • OCT شبکیه در تشخیص عروق جدید (۱۰۰٪) خوب است، اما نه در تشخیص رگرسیون (۴۵٪) یا فعال شدن مجدد (۱۰٪). با این حال، آنژیوگرافی OCT برای پایش عینی بیماری پس از درمان مفید است.

درمان

عمومی

  • آموزش بیمار حیاتی است، از جمله نیاز به رعایت برنامه‌های معاینه و درمان برای بهینه‌سازی نتایج بینایی. در دیابت نوع ۲ این ممکن است شامل مشاوره در مورد کاهش وزن و تأکید بر مزایای ورزش منظم باشد.
  • کنترل دیابت باید بهینه شود.
  • سایر عوامل خطر، به ویژه فشار خون سیستمیک و هیپرلیپیدمی، باید به ویژه با همکاری دیابتولوژیست بیمار کنترل شوند.
  • فنوفیبرات ۲۰۰ میلی‌گرم روزانه نشان داده شده است که پیشرفت DR را در دیابت نوع ۲ کاهش می‌دهد و تجویز آن باید در نظر گرفته شود. این تصمیم مستقل از این است که آیا بیمار قبلاً استاتین مصرف می‌کند یا خیر.
  • سیگار کشیدن به طور قطعی نشان داده نشده است که بر رتینوپاتی تأثیر بگذارد، اما به بیماران باید توصیه شود که برای کاهش خطر عوارض ماکروواسکولار، سیگار را ترک کنند.
  • سایر عوامل قابل اصلاح مانند آنمی و نارسایی کلیه باید در صورت لزوم مورد توجه قرار گیرند.
نکته: کلید پیشگیری از رتینوپاتی دیابتی، آموزش بیمار و کنترل طولانی‌مدت قند خون است.

درمان چشمی ادم ماکولای دیابتی

تا همین اواخر، فوتوکوآگولاسیون لیزری درمان اصلی DMO بود که خطر کاهش بینایی متوسط را تا ۵۰٪ در مقایسه با مشاهده کاهش می‌داد. در دسترس بودن عوامل ضد VEGF داخل زجاجیه‌ای و شواهد قوی برای حمایت از اثربخشی آنها، رویکرد مدیریت را در سال‌های اخیر به طور چشمگیری تغییر داده است. بسیاری از دستورالعمل‌های فعلی مراقبت از نتایج کارآزمایی‌های کنترل‌شده تصادفی آینده‌نگر بزرگ که توسط شبکه تحقیقات بالینی رتینوپاتی دیابتی (DRCR.net) انجام شده است، نشأت گرفته‌اند. باید به خاطر داشت که این مطالعات نتایج متوسطی را در گروه‌هایی از بیماران ارائه می‌دهند و پاسخ‌های فردی ممکن است به طور قابل توجهی متفاوت باشد، به طوری که برخی از بیماران سود کمی از این مداخلات می‌برند یا هیچ سودی نمی‌برند. گزینه‌ها باید همیشه به طور کامل با بیمار در میان گذاشته شوند. به طور خاص، بیماران با دید خوب (۶/۷.۵ یا بهتر) که در غیر این صورت معیارهای درمان را دارند، ممکن است ترجیح دهند تا زمانی که خطرات و مزایای مداخلات مختلف در نظر گرفته شود، تحت نظر باشند. نیاز به پیگیری دقیق و هزینه درمان پیشنهادی نیز ممکن است برای برخی از بیماران یک مسئله باشد و باید هنگام بحث در مورد درمان در نظر گرفته شود.

  • عوامل ضد VEGF داخل زجاجیه‌ای
    • پروتکل I DRCR.net نتیجه می‌گیرد که رانیبیزوماب داخل زجاجیه‌ای به طور موثرتری نسبت به درمان لیزری کانونی/شبکه‌ای، حدت بینایی را برای DMO با درگیری مرکز بهبود می‌بخشد. درمان لیزری باید به مدت ۶ ماه پس از شروع درمان ضد VEGF به تعویق بیفتد. نتایج خوب را می‌توان برای حداقل ۵ سال انتظار داشت، با کاهش متوالی در تعداد تزریق‌های ضد VEGF.
    • پروتکل T DRCR.net نتیجه می‌گیرد که هیچ تفاوتی در حدت بینایی در ۵ سال وجود ندارد، صرف نظر از اینکه آفلیبرسپت، بواسیزوماب یا رانیبیزوماب در بیماران استفاده شود.
۵۱۶
رتینوپاتی دیابتی
A
B
C

شکل ۱۳.۱۴ عروق جدید روی دیسک (NVD). (A) متوسط؛ (B) شدید همراه با لکه‌های پشمی؛ (C) FA که عروق نشت‌دهنده دیسک را نشان می‌دهد، همراه با ریزش وسیع مویرگ‌های محیطی و کانون کوچکی از عروق نشت‌دهنده در جای دیگر.

نکته: تریامسینولون داخل زجاجیه‌ای یک گزینه درمانی خوب در زنان باردار مبتلا به ماکولوپاتی دیابتی است، اما این درمان می‌تواند باعث آب مروارید و افزایش خطر فشار داخل چشم (IOP) شود.
A
B
C

شکل ۱۳.۱۵ عروق جدید در جای دیگر (NVE). (A) خفیف؛ (B) شدید؛ (C) همراه با فیبروز.

نکته: فوتوکوآگولاسیون پان‌رتینال همچنان درمان اصلی رتینوپاتی دیابتی پرولیفراتیو در اکثر سیستم‌های بهداشتی است.
فصل ۱۳
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۱۷

شکل ۱۳.۱۶ عروق جدید روی عنبیه (روبئوزیس ایریدیس).

  • ماکولوپاتی دیابتی و حدت بینایی بهتر از ۶/۱۵ است. با این حال، آفلیبرسپت در مقایسه با بواسیزوماب در افرادی که دید ۶/۱۵ یا بدتر دارند، احتمال بیشتری برای بهبود حدت بینایی دارد (شکل ۱۳.۱۷).
  • فاریسیماب جدیدترین آنتی‌بادی مونوکلونال موجود برای درمان ماکولوپاتی دیابتی است. این دارو با خنثی کردن آنژیوپویتین-۲ و VEGF-A عمل می‌کند که منجر به کاهش نفوذپذیری عروقی و التهاب، مهار رگ‌زایی و بهبود پایداری عروقی می‌شود. این دارو در بهبود بینایی به اندازه آفلیبرسپت و رانیبیزوماب با پروفایل عوارض جانبی مشابه مؤثر است (مطالعات YOSEMITE و RHINE). پس از چهار تزریق ماهانه اولیه، می‌توان از رویکرد درمان-و-تمدید (treat-and-extend) با ۶ میلی‌گرم فاریسیماب استفاده کرد که منجر به یک رژیم دوزینگ تا ۱۶ هفته می‌شود (بسته به حدت بینایی و یافته‌های OCT).
  • فوتوکوآگولاسیون لیزری
    • اگرچه درمان ضد VEGF در اکثر موارد جایگزین درمان لیزری شده است، لیزر ماکولا یک گزینه درمانی اثبات‌شده است. این روش به طور قابل توجهی کمتر از سایر گزینه‌ها مؤثر است، اما جایگاه خود را دارد و می‌تواند در موارد ضخیم‌شدگی خارج از مرکز شبکیه هنگامی که اگزوداها فووه‌آ را تهدید می‌کنند، در نظر گرفته شود.
    • لیزر کانونی. سوختگی‌های لیزر YAG با فرکانس دو برابر شده، دیود یا آرگون با استفاده از یک نقطه به اندازه ۵۰-۱۰۰ میکرومتر، مدت زمان ۰.۰۲-۰.۱ ثانیه با قدرت کافی برای به دست آوردن یک واکنش خاکستری خفیف در زیر میکروآنوریسم، بر روی میکروآنوریسم‌های نشت‌دهنده در فاصله ۵۰۰-۳۰۰۰ میکرومتر از فووه‌آ اعمال می‌شود.
    • لیزر شبکه‌ای اصلاح‌شده. یک شبکه «اصلاح‌شده» شامل درمان کانونی (فوکال) برای کانون‌های نشت، معمولاً میکروآنوریسم‌ها است. استفاده از لیزر شبکه‌ای دیگر توصیه نمی‌شود.
  • درمان لیزری زیرآستانه‌ای ماکولا. این روش از یک سری پالس‌های لیزری بسیار کوتاه (معمولاً ۱۰۰-۳۰۰ میکروثانیه) «روشن»، همراه با یک فاصله نسبتاً طولانی‌تر «خاموش» (معمولاً ۱۷۰۰-۱۹۰۰ میکروثانیه) استفاده می‌کند که امکان اتلاف انرژی را فراهم می‌آورد. این کار آسیب جانبی به شبکیه و کوروئید را به حداقل می‌رساند در حالی که اپیتلیوم رنگدانه شبکیه را تحریک می‌کند. درمان زیرفووه‌آ امکان‌پذیر است. گزارش‌های مثبتی از نتایج مطلوب با استفاده از این فناوری وجود دارد (شکل ۱۳.۱۹)، اما هیچ کارآزمایی بالینی که برتری آن را نسبت به لیزر معمولی یا درمان ضد VEGF نشان دهد، وجود ندارد.
  • تریامسینولون داخل زجاجیه‌ای و ایمپلنت‌های استروئیدی با رهش پایدار. در چشم‌های پسودوفاکیک، تزریق استروئید تریامسینولون داخل زجاجیه‌ای و به دنبال آن لیزر فوری، با بهبود بینایی و کاهش ضخامت شبکیه، قابل مقایسه با رانیبیزوماب است. این یک گزینه درمانی خوب در بارداری یا در مواردی است که منع مصرف برای درمان ضد VEGF وجود دارد (مثلاً انفارکتوس میوکارد اخیر). با این حال، خطر قابل توجهی برای ایجاد افزایش فشار داخل چشم (IOP) وجود دارد و باید به طور منظم پایش شود. در چشم فاکیک، خطر افزایش آب مروارید وجود دارد. ایمپلنت‌های استروئیدی داخل زجاجیه‌ای با رهش پایدار (مانند Ozurdex و Iluvien) نتایج امیدوارکننده‌ای را نشان داده‌اند.
  • ویترکتومی پارس پلانا (PPV) ممکن است در مواردی که ادم ماکولا با کشش مماسی ناشی از هایالوئید خلفی ضخیم و کشیده همراه است (به فصل ۱۴ – سندرم کشش ویترئوماکولار مراجعه کنید) اندیکاسیون داشته باشد. همچنین پیشنهاد شده است که برخی از چشم‌ها بدون هایالوئید خلفی کشیده نیز ممکن است از ویترکتومی سود ببرند. از نظر بالینی، هایالوئید خلفی ضخیم و کشیده با افزایش درخشش سطح پیش‌ماکولار زجاجیه مشخص می‌شود. FA معمولاً نشت منتشر و CMO برجسته را نشان می‌دهد، اما OCT معمولاً ارزیابی قطعی است. چندین اندیکاسیون دیگر برای PPV در مدیریت بیماری چشمی دیابتی وجود دارد (بعداً ببینید).
  • توصیه‌های خاص
    • CSMO بدون درگیری مرکز ماکولا (به ویژه در جایی که اگزوداها فووه‌آ را تهدید می‌کنند) ممکن است با درمان لیزری به شکل لیزر کانونی (فوکال) با موج پیوسته یا فوتوکوآگولاسیون لیزری شبکه‌ای اصلاح‌شده درمان شود. در صورت دسترسی، رویکرد ضد VEGF یا ایمپلنت استروئیدی داخل زجاجیه‌ای ممکن است جایگزین‌های منطقی برای این اندیکاسیون باشند.
    • CSMO با درگیری مرکز ماکولا، اما با حدت بینایی بهتر از ۶/۱۵ را می‌توان با آفلیبرسپت، بواسیزوماب، فاریسیماب یا رانیبیزوماب درمان کرد. با این حال، بواسیزوماب تورم OCT را کمتر از سایر عوامل کاهش می‌دهد و احتمال بیشتری دارد که منجر به DMO پایدار شود. به عنوان جایگزین، لیزر زیرآستانه‌ای را می‌توان در نظر گرفت. اگر قرار است از لیزر استفاده شود، احتیاط آن است که آن را نزدیک‌تر از ۵۰۰ میکرومتر از مرکز درک شده ماکولا درمان نکنیم.
    • CSMO با درگیری مرکز ماکولا، اما با حدت بینایی ۶/۱۵ یا بدتر و با ضخیم‌شدگی فووه‌آی قابل توجه باید برای درمان با آفلیبرسپت یا فاریسیماب با القای اولیه با استفاده از تزریق‌های ماهانه به مدت ۳-۶ ماه در نظر گرفته شود. رویکرد «در صورت نیاز» باید متعاقباً اتخاذ شود. لیزر کانونی/شبکه‌ای باید به مدت ۶ ماه به تعویق بیفتد. ایمپلنت دگزامتازون داخل زجاجیه‌ای (Ozurdex) یک درمان جایگزین است که ممکن است در بیماران با منع مصرف مطلق یا نسبی برای تزریق‌های ضد VEGF در نظر گرفته شود. در بیماران پسودوفاکیک که پاسخ گذرا اما کاهش قابل توجهی در ادم ماکولا به دنبال تعویض به ایمپلنت فلوئوسینولون استوناید (Iluvien) دارند، یک جایگزین منطقی است، زیرا طولانی‌اثرتر است و نیاز به تزریق‌های مکرر دگزامتازون را کاهش می‌دهد.
۵۱۸
رتینوپاتی دیابتی
A
B

شکل ۱۳.۱۷ درمان ضد VEGF برای ادم ماکولای بالینی قابل توجه. (A) نقشه ضخامت ماکولا و ظاهر OCT قبل از درمان که ضخیم‌شدگی منتشر ناحیه ماکولا را نشان می‌دهد؛ (B) ۶ ماه پس از درمان که برطرف شدن ادم را نشان می‌دهد.

  • در چشم‌های مبتلا به PDR و DMO همزمان، درمان با رانیبیزوماب، فاریسیماب یا آفلیبرسپت به تنهایی باید در نظر گرفته شود (به جای فوتوکوآگولاسیون پان‌رتینال [PRP] و رانیبیزوماب یا PRP و آفلیبرسپت).
  • در چشم‌های مبتلا به DMO پایدار پس از ۶ ماه مونوتراپی ضد VEGF، افزودن لیزر یا تغییر به ایمپلنت دگزامتازون داخل زجاجیه‌ای را در صورت عدم وجود منع مصرف در نظر بگیرید. به نظر می‌رسد استفاده همزمان از ایمپلنت دگزامتازون داخل زجاجیه‌ای و تزریق رانیبیزوماب نتایج بهتری از نظر حدت بینایی نسبت به مونوتراپی با رانیبیزوماب به تنهایی در ماکولوپاتی دیابتی با درگیری مرکز ارائه می‌دهد.
  • چشم‌های با کاهش قابل توجه بینایی به دلیل DMO اغلب با ایسکمی ماکولار همراه هستند و بنابراین پیش‌آگهی ضعیفی دارند. مدیریت بهینه برای این گروه از بیماران مشخص نشده است. بسته به شرایط، از جمله شدت ادم ماکولا و سطح ایسکمی، هر یک از مداخلات مورد بحث در بالا ممکن است در نظر گرفته شود.
  • در موارد مقاوم، ویترکتومی پارس پلانا ممکن است در نظر گرفته شود، به ویژه اگر کشش ویترئوماکولار یا غشای اپی‌رتینال مشخص وجود داشته باشد.

درمان لیزری برای رتینوپاتی پرولیفراتیو

  • درمان لیزری پراکنده (فوتوکوآگولاسیون پان‌رتینال - شکل ۱۳.۲۰A) همچنان درمان اصلی PDR در اکثر سیستم‌های بهداشتی است. مطالعه رتینوپاتی دیابتی (DRS) ویژگی‌های بیماری پرخطر را مشخص می‌کند و سودمندی PRP را نشان می‌دهد. به عنوان مثال، NVD شدید بدون خونریزی، خطر ۲۶٪ از دست دادن بینایی در ۲ سال را به همراه دارد که با PRP به ۹٪ کاهش می‌یابد. با این حال، تحقیقات اخیر (پروتکل S از DRCR.net) نشان می‌دهد که یک دوره تزریق رانیبیزوماب داخل زجاجیه‌ای به اندازه فوتوکوآگولاسیون در بیماران با PDR پرخطر در ۵ سال مؤثر است (به زیر مراجعه کنید). علاوه بر این، مطالعه CLARITY داده‌های ۱ ساله را ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد تزریق آفلیبرسپت داخل زجاجیه‌ای به اندازه PRP در درمان PDR مؤثر است.
  • رضایت آگاهانه
    • بیماران باید آگاه شوند که PRP ممکن است باعث نقص میدان بینایی با شدت کافی شود تا رانندگی با وسیله نقلیه موتوری را از نظر قانونی منع کند. با این حال، اکثر بیمارانی که با دید خوب شروع می‌کنند، قادر به حفظ میدان بینایی دوچشمی خود در حد استاندارد قانونی مورد نیاز در اکثر کشورها هستند.
    • آنها باید آگاه شوند که خطری برای دید مرکزی وجود دارد (به دلیل ایجاد یا تشدید ادم ماکولا)؛ خطری که با تقسیم کردن درمان به جلسات متعدد قابل کاهش است.
فصل ۱۳
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۱۹
A
B

شکل ۱۳.۱۸ لیزر برای ادم ماکولای بالینی قابل توجه. (A) قبل از درمان با لیزر شبکه‌ای اصلاح‌شده ماکولا؛ (B) بیمار در (A) بلافاصله پس از لیزر شبکه‌ای.

A
B

شکل ۱۳.۱۹ لیزر دیود زیرآستانه‌ای (میکروپالس) برای ادم ماکولای بالینی قابل توجه. (A) نقشه ضخامت ماکولا و ظاهر OCT قبل از درمان که ضخیم‌شدگی ناحیه ماکولا در زیر فووه‌آ را نشان می‌دهد؛ (B) ۳ ماه پس از درمان که عدم وجود ادم را نشان می‌دهد.

درمان در طی ۲-۳ جلسه) و اینکه دید در شب و دید رنگ ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.

  • نتایج ۵ ساله مطالعات پروتکل S DRCR.net و CLARITY و نتایج ۲ ساله مطالعات YOSEMITE و RHINE باید مورد بحث قرار گیرد،

زیرا بیمار ممکن است به جای PRP، درمان با عامل ضد VEGF را انتخاب کند. با این حال، آنها همچنین باید از خطرات مرتبط با تزریق‌های مکرر و ماهیت نسبتاً کوتاه‌مدت این مطالعات آگاه شوند.

۵۲۰
رتینوپاتی دیابتی
A
B
C
D

شکل ۱۳.۲۰ (A) ظاهر شبکیه چندین ماه پس از لیزر؛ (B) تصویر ترکیبی از درمان آرایه‌ای چندنقطه‌ای 'اسکن الگویی'؛ (C) قبل از درمان رتینوپاتی دیابتی پرولیفراتیو شدید؛ (D) ۳ ماه بعد عروق جدید پسرفت کرده‌اند - فیبروز باقی‌مانده در دیسک وجود دارد. (با تشکر از سی باری – شکل A؛ اس چن – شکل B.)

  • DMO همزمان
    • اگر DMO با درگیری مرکزی واقعی یا قریب‌الوقوع نیز وجود داشته باشد، یک عامل ضد VEGF باید در نظر گرفته شود. این ممکن است به عنوان مونوتراپی یا به عنوان درمان کمکی برای PRP استفاده شود.
    • به طور جایگزین، در مورد CSMO بدون درگیری مرکز ماکولا و PDR فعال، درمان لیزری ماکولا را می‌توان علاوه بر PRP در نظر گرفت. در چنین مواردی، درمان لیزری ماکولا باید قبل از PRP یا در همان جلسه درمانی انجام شود.
  • لنز. از یک لنز تماسی برای ارائه نمای بزرگنمایی شده و پایدار از فوندوس استفاده می‌شود. لنز پانفوندوسکوپیک معمولاً به لنز سه آینه‌ای ترجیح داده می‌شود. برخی از پزشکان ترجیح می‌دهند از لنز تماسی با بزرگنمایی بالا/ناحیه کوچکتر (مانند Mainster، Area Centralis) برای جزء خلفی‌تر درمان استفاده کنند. به خاطر داشتن این نکته ضروری است که تصویر معکوس و برعکس جانبی دیده می‌شود.
  • بیهوشی. میزان درمانی که در یک جلسه قابل اعمال است ممکن است با ناراحتی بیمار محدود شود. این تمایل دارد که در قطب خلفی و در محیط و روی دسته‌های عروقی-عصبی افقی کمترین و بیشترین باشد و ممکن است با جلسات متوالی بدتر شود.

بیهوشی موضعی در اکثر بیماران کافی است، اگرچه در صورت لزوم می‌توان از بیهوشی زیرتنون یا پری‌بولبار استفاده کرد.

  • پارامترهای لیزر
    • اندازه نقطه. قطر سوختگی شبکیه ۴۰۰ میکرومتر معمولاً برای PRP مطلوب است. قطر انتخاب شده در رابط کاربری بستگی به لنز تماسی استفاده شده و اپراتور باید از ضریب تصحیح برای لنز خاص انتخابی آگاه باشد. به عنوان یک تقریب، با یک لنز پانفوندوسکوپیک، قطر نقطه واقعی شبکیه دو برابر آن چیزی است که در رابط کاربری انتخاب شده است؛ ۲۰۰ میکرومتر معمولاً برای PRP انتخاب می‌شود که معادل قطر واقعی شبکیه ۴۰۰ میکرومتر است، پس از در نظر گرفتن بزرگنمایی. با Mainster و Area Centralis، قطر واقعی شبکیه تقریباً برابر با انتخاب در رابط کاربری است، بنابراین ممکن است ۴۰۰ میکرومتر انتخاب شود.
    • مدت زمان بستگی به نوع لیزر دارد؛ ۰.۰۵-۰.۱ ثانیه به طور مرسوم با لیزر آرگون استفاده می‌شد، اما لیزرهای جدیدتر از پالس‌های بسیار کوتاه‌تر استفاده می‌کنند و ۰.۰۱-۰.۰۵ ثانیه (۱۰-۵۰ میلی‌ثانیه) محدوده توصیه شده فعلی است. استراتژی‌های چندنقطه‌ای
فصل ۱۳
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۲۱

موجود در برخی دستگاه‌ها از ترکیبی از مدت زمان پالس کوتاه (مثلاً ۲۰ میلی‌ثانیه)، فواصل زمانی بسیار کوتاه و آرایه‌های تحویل برنامه‌ریزی‌شده برای تسهیل کاربرد تعداد زیادی پالس در یک دوره کوتاه استفاده می‌کنند (شکل ۱۳.۲۰B). PRP زیرآستانه‌ای واقعی نیز تحت بررسی است و نتایج امیدوارکننده‌ای را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد مدت زمان پالس کوتاه‌تر به تعداد کل سوختگی‌های بیشتری برای پاسخ کافی نیاز دارد و ممکن است برای دستیابی به رگرسیون کندتر باشد.

  • قدرت باید برای ایجاد تنها یک سوختگی با شدت کم کافی باشد.
  • فاصله‌گذاری. سوختگی‌ها باید با عرض ۱-۱.۵ سوختگی از هم جدا شوند.
  • وسعت ناحیه تحت درمان. جلسه درمانی اولیه باید در اکثر موارد شامل ۱۵۰۰ سوختگی باشد، اگرچه در صورت وجود خطر قریب‌الوقوع از دست دادن بینایی ناشی از خونریزی زجاجیه، ممکن است تعداد بیشتری اعمال شود. درمان گسترده‌تر در یک جلسه، احتمال عوارض را بیشتر می‌کند. ارقام گزارش‌شده متفاوت است، اما احتمالاً ۲۵۰۰-۳۵۰۰ سوختگی برای رگرسیون PDR خفیف، ۴۰۰۰ برای PDR متوسط و ۷۰۰۰ برای PDR شدید مورد نیاز است. تعداد سوختگی‌ها فقط راهنمایی تقریبی ارائه می‌دهد، زیرا وسعت مؤثر درمان به متغیرهای متعددی بستگی دارد.
  • الگوی درمان. درمان به طور کلی به ناحیه خارج از قوس‌های عروقی ماکولای تمپورال محدود می‌شود. عمل خوب این است که در اوایل درمان یک «سد» از سوختگی‌های لیزر به صورت تمپورال نسبت به ماکولا ایجاد شود تا به کاهش خطر آسیب تصادفی ماکولا کمک کند. بسیاری از پزشکان دو قطر دیسک درمان‌نشده در سمت بینی دیسک را رها می‌کنند تا میدان دید پاراسنترال را حفظ کنند. در PDR بسیار شدید، توصیه می‌شود که ابتدا فوندوس تحتانی درمان شود، زیرا هرگونه خونریزی زجاجیه به سمت پایین گرانش می‌یابد و مانع از درمان بیشتر می‌شود. از نواحی کشش ویترئورتینال باید اجتناب شود.
  • معاینه مجدد به شدت PDR و نیاز به برنامه‌های درمانی متوالی بستگی دارد. درمان اولیه باید در طی ۲-۳ جلسه تقسیم شود. پس از اعمال تعداد کافی سوختگی، می‌توان یک بررسی مناسب برای ۴-۶ هفته تنظیم کرد.
نکته: در بیماری با رتینوپاتی دیابتی پرولیفراتیو و ادم ماکولا، ابتدا ادم را درمان کرده و سپس فوتوکوآگولاسیون پان‌رتینال را انجام دهید.
  • شاخص‌های رگرسیون شامل کند شدن نوک عروق، کوچک شدن و ناپدید شدن NV، که اغلب عروق «شبح» یا فیبروز را باقی می‌گذارد (شکل ۱۳.۲۰C و D)، رگرسیون IRMA، کاهش تغییرات وریدی، جذب خونریزی‌های شبکیه، رنگ‌پریدگی دیسک است. انقباض عروق در حال رگرسیون یا القای مرتبط جدایی زجاجیه می‌تواند باعث خونریزی زجاجیه شود. تکثیر فیبروزه قابل توجه می‌تواند منجر به جداشدگی کششی شبکیه شود (به زیر مراجعه کنید). بیماران باید تحت نظر باقی بمانند، زیرا عود می‌تواند با نیاز به PRP اضافی رخ دهد.

مهار VEGF برای رتینوپاتی پرولیفراتیو

پروتکل S PRCR.net نتیجه می‌گیرد که درمان با رانیبیزوماب داخل زجاجیه‌ای به اندازه PRP در بیماران با PDR پرخطر تا ۵ سال مؤثر است. میزان ادم ماکولا کاهش می‌یابد و میدان بینایی کمی بهتر از درمان ضد VEGF حفظ می‌شود. صرف نظر از گزینه درمانی، تقریباً نیمی از بیماران دچار خونریزی زجاجیه خواهند شد.

در طول آن دوره. درمان ضد VEGF باید اجتناب شود و PRP ارائه شود اگر پیگیری احتمالاً ضعیف باشد یا هزینه یک مسئله باشد.

  • درمان روبئوزیس ایریدیس (به فصل ۱۱ مراجعه کنید).
  • درمان PDR قبل از جراحی آب مروارید (به فصل ۱۰ مراجعه کنید).

فوتوکوآگولاسیون هدفمند شبکیه (TRP)

FA با میدان دید وسیع امکان تعیین دقیق عدم پرفیوژن مویرگی محیطی را فراهم می‌کند (شکل ۱۳.۲۱). درمان انتخابی این نواحی با لیزر پراکنده به طور مؤثری منجر به رگرسیون NV می‌شود در حالی که عوارض بالقوه را به حداقل می‌رساند.

بیماری پیشرفته چشمی دیابت

بیماری پیشرفته دیابتی یک عارضه جدی و تهدیدکننده بینایی از DR است که در بیمارانی رخ می‌دهد که درمان آنها ناکافی یا ناموفق بوده است. گاهی اوقات، بیماری پیشرفته در هنگام مراجعه مشهود است.

ویژگی‌های بالینی

  • خونریزی ممکن است پیش‌شبکیه‌ای (رتروهایالوئید)، داخل ژل یا هر دو باشد (شکل ۱۳.۲۲A). پاک شدن خونریزی‌های داخل ژل معمولاً بیشتر از خونریزی‌های پیش‌شبکیه‌ای طول می‌کشد زیرا اولی معمولاً قابل توجه‌تر است. در برخی چشم‌ها، خون تغییریافته روی سطح خلفی زجاجیه فشرده می‌شود تا «غشای اخرایی» تشکیل دهد. سونوگرافی در چشم‌های با خونریزی متراکم زجاجیه برای تشخیص احتمال جداشدگی شبکیه مرتبط استفاده می‌شود.
  • جداشدگی کششی شبکیه (شکل ۱۳.۲۲B و C) در اثر انقباض پیشرونده غشاهای فیبروواسکولار روی نواحی چسبندگی ویترئورتینال ایجاد می‌شود. جداشدگی زجاجیه خلفی در چشم‌های مبتلا به PDR به دلیل چسبندگی‌های قوی بین زجاجیه قشری و نواحی تکثیر فیبروواسکولار ناقص است. خونریزی اغلب در این محل‌ها به دلیل استرس اعمال شده بر NV رخ می‌دهد.
  • روبئوزیس ایریدیس (نئوواسکولاریزاسیون عنبیه – NVI) ممکن است در چشم‌های مبتلا به PDR رخ دهد و اگر شدید باشد ممکن است منجر به گلوکوم نئوواسکولار شود (به فصل ۱۱ مراجعه کنید). NVI به ویژه در چشم‌های مبتلا به PDR شدید شایع است.

شکل ۱۳.۲۱ FA با میدان دید وسیع که نواحی گسترده‌ای از عدم پرفیوژن مویرگی را نشان می‌دهد – فلش یک نمونه کاملاً مشخص را نشان می‌دهد. (با تشکر از ا. آمبرزین.)

۵۲۲
رتینوپاتی دیابتی
A
B
C
D

شکل ۱۳.۲۲ بیماری پیشرفته دیابتی. (A) خونریزی رتروهایالوئید و داخل ژل؛ (B) کشش پیش‌شبکیه‌ای؛ (C) جداشدگی کششی شبکیه؛ (D) خونریزی قابل توجه زجاجیه. (با تشکر از اس چن – شکل A؛ سی باری – شکل D.)

ایسکمی شبکیه یا جداشدگی پایدار شبکیه به دنبال ویترکتومی ناموفق پارس پلانا.

اندیکاسیون‌های ویترکتومی پارس پلانا

ویترکتومی در DR معمولاً با اندولیزر گسترده PRP ترکیب می‌شود. نتایج بینایی به اندیکاسیون خاص جراحی و شدت بیماری از پیش موجود بستگی دارد.

  • خونریزی شدید و پایدار زجاجیه که مانع از PRP کافی می‌شود، شایع‌ترین اندیکاسیون است (شکل ۱۳.۲۲D). در غیاب روبئوزیس ایریدیس، ویترکتومی به طور سنتی در عرض ۳ ماه از خونریزی اولیه زجاجیه در دیابتی‌های نوع ۱ و در اکثر موارد خونریزی دوطرفه در نظر گرفته شده است. با این حال، نتیجه ممکن است با جراحی زودتر بهتر باشد و در دسترس بودن درمان ضد VEGF داخل زجاجیه‌ای ممکن است رویکرد را بیشتر تغییر دهد.
  • پروتکل AB DRCR.net نتیجه می‌گیرد که چشم‌های مبتلا به خونریزی زجاجیه که تحت ویترکتومی اولیه با PRP قرار می‌گیرند، سریع‌تر از آنهایی که در ابتدا با آفلیبرسپت درمان می‌شوند، بینایی خود را باز می‌یابند. با این حال، بینایی در دو گروه ۲ سال بعد مشابه است،

که نشان می‌دهد هر دو گزینه درمان خط اول منطقی برای خونریزی زجاجیه ناشی از PDR هستند.

  • جداشدگی کششی پیشرونده شبکیه که ماکولا را تهدید می‌کند یا درگیر می‌کند باید بدون تأخیر درمان شود. با این حال، جداشدگی‌های کششی خارج از ماکولا ممکن است تحت نظر قرار گیرند، زیرا اغلب برای دوره‌های طولانی ثابت می‌مانند.
  • جداشدگی ترکیبی کششی و رگماتوژن شبکیه باید فوراً درمان شود.
  • خونریزی رتروهایالوئید پیش‌ماکولار (شکل ۱۳.۲۳A)، اگر متراکم و پایدار باشد، باید برای ویترکتومی زودهنگام در نظر گرفته شود زیرا اگر درمان نشود، غشای محدودکننده داخلی یا سطح خلفی هایالوئید ممکن است به عنوان داربستی برای تکثیر فیبروواسکولار بعدی و جداشدگی کششی ماکولار یا تشکیل غشای اپی‌رتینال ماکولار عمل کند. پراکندگی خون با لیزر Nd:YAG (هایالوئیدوتومی) اغلب موفقیت‌آمیز است (شکل ۱۳.۲۳B و C).
  • نئوواسکولاریزاسیون سگمان قدامی و کدورت‌های محیطی، که مانع از مشاهده قطب خلفی می‌شوند، باید برای ویترکتومی و درمان لیزری حین عمل در نظر گرفته شوند.
فصل ۱۳
بیماری‌های عروقی شبکیه
۵۲۳
A
B
C

شکل ۱۳.۲۳ خونریزی بزرگ پیش‌ماکولار رتروهایالوئید. (A) قبل؛ (B) و (C) پس از هایالوئیدوتومی با لیزر Nd:YAG. (با تشکر از اس چن.)

نکته: خونریزی پایدار زجاجیه یا جداشدگی کششی پیشرونده شبکیه که ماکولا را تهدید می‌کند باید در اسرع وقت با ویترکتومی پارس پلانا درمان شود.

پاپیلوپاتی دیابتی

گمان می‌رود پاپیلوپاتی دیابتی (پاپیلایتیس دیابتی) یک نوع غیرشایع از نوروپاتی اپتیک ایسکمیک قدامی باشد، اگرچه معمولاً دوطرفه است و تمایل به تورم منتشرتر دیسک دارد.

  • پاتوژنز. پاتوژنز زمینه‌ای ناشناخته است. این وضعیت به احتمال زیاد در افراد با دیسک‌های اپتیک کوچک و پس از کاهش سریع سطح قند خون رخ می‌دهد.
  • ویژگی‌های بالینی. عمدتاً در افراد جوان‌تر مبتلا به دیابت رخ می‌دهد و با اختلال بینایی خفیف و بدون درد تظاهر می‌کند که در بیش از نیمی از موارد یک‌طرفه است. تورم هایپرمیک دیسک مشخصه آن است و تلانژکتازی دیسک اغلب وجود دارد (شکل ۱۳.۲۴A و B). ممکن است ازدحام (Crowding) در دیسک چشم مقابل یافت شود.
  • بهبود. بهبود در طی چند ماه رخ می‌دهد (شکل ۱۳.۲۴C)، که اغلب رنگ‌پریدگی خفیف دیسک را به جای می‌گذارد. حدت بینایی نهایی (VA) در ۸۰٪ موارد ۶/۱۲ یا بهتر است، که تحت تأثیر DR همزمان قرار دارد.
  • تشخیص افتراقی. تلانژکتازی نباید با نئوواسکولاریزاسیون اشتباه گرفته شود. تمایز از پاپیلوفلبيت نوع انسداد ورید شبکیه (RVO) (به زیر مراجعه کنید) بر اساس وجود خونریزی‌های گسترده‌تر شبکیه و احتقان وریدی در دومی است، اما ممکن است امکان‌پذیر نباشد. در صورت وجود تورم دوطرفه دیسک، باید افزایش فشار داخل جمجمه رد شود.
  • درمان. هیچ درمان معتبری وجود ندارد. عوامل ضد VEGF داخل زجاجیه‌ای و استروئیدها از مسیرهای مختلف امتحان شده‌اند، بدون هیچ سود قابل توجهی.
رتینوپاتی غیردیابتی

تا ۱۰٪ از افراد بالای ۴۰ سال بدون دیابت ملیتوس، ویژگی‌های رتینوپاتیک - معمولاً بسیار خفیف - مانند میکروآنوریسم‌ها، خونریزی‌های نقطه‌ای و لکه‌ای و لکه‌های پشمی را نشان می‌دهند که با تشخیص DR سازگار است. با فرض اینکه علت چشمی جایگزین مانند RVO یا تلانژکتازی ماکولای ایدیوپاتیک رد شده باشد، این رتینوپاتی «غیردیابتی» تمایل به ارتباط با افزایش خطر عروقی-مغزی و قلبی-عروقی دارد و ممکن است به ویژه در بیماران با فشار خون شناخته شده یا در مراحل اولیه شایع باشد. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد ممکن است نشانگری از دیابت پیش‌بالینی در برخی بیماران باشد؛ کالیبر بالاتر ونول‌ها نیز ممکن است این را نشان دهد. مدیریت مناسب تعریف نشده است، اگرچه ارزیابی و مدیریت بهینه عوامل خطر عروقی سیستمیک ممکن است محتاطانه باشد. علائم معمولاً به طور خود به خود ناپدید می‌شوند و این در افرادی با سطوح پایین‌تر خطر قلبی-عروقی محتمل‌تر است.

بیماری انسدادی ورید شبکیه

مقدمه

ترومبوز ورید شبکیه به شدت با عوامل موضعی و سیستمیک مرتبط با سن در ارتباط است. این دومین بیماری شایع عروقی شبکیه پس از DR است. این وضعیت ۵ نفر از هر ۱۰۰۰ نفر را در دنیای صنعتی تحت تأثیر قرار می‌دهد. در انسداد شاخه‌ای ورید شبکیه (BRVO)، ضخیم‌شدگی آرتریوسکلروتیک یک شریانچه شاخه‌ای شبکیه با فشرده‌سازی یک ونول در نقطه تقاطع شریانی-وریدی همراه است که با داشتن یک غلاف ادوانتیس مشترک تشدید می‌شود. این امر منجر به

۵۲۴
بیماری انسدادی ورید شبکیه
A
B
C

شکل ۱۳.۲۴ پاپیلوپاتی دیابتی. (A) تورم هایپرمیک دیسک و تلانژکتازی (فلش) بدون علائم بینایی؛ (B) آنژیوگرام فلورسئین دیسک اپتیک نشان داده شده در (A) که تلانژکتازی و علائم رتینوپاتی زمینه‌ای اولیه را نشان می‌دهد؛ (C) ظاهر دیسک ۲ ماه بعد پس از بهبود خود به خودی.

تغییرات ثانویه شامل از دست دادن سلول‌های اندوتلیال، جریان آشفته و تشکیل ترومبوز است. به طور مشابه، ورید و شریان مرکزی شبکیه یک غلاف مشترک در نقاط تقاطع خلفی لامینا کربروزا دارند، به طوری که تغییرات آترواسکلروتیک شریان ممکن است باعث انسداد ورید مرکزی شبکیه (CRVO) شود. تصور می‌شود عوامل پروترومبوتیک هماتولوژیک در اقلیتی مهم هستند و استعداد آترواسکلروتیک آناتومیک را تقویت می‌کنند. پس از وقوع انسداد ورید، افزایش فشار ورید و مویرگ با رکود جریان خون به دنبال دارد که منجر به هیپوکسی شبکیه می‌شود، که به نوبه خود منجر به آسیب به سلول‌های اندوتلیال مویرگی، نشت اجزای خون و آزادسازی واسطه‌هایی مانند VEGF می‌شود.

عوامل خطر

  • سن مهم‌ترین عامل است. بیش از ۵۰٪ موارد در بیماران بالای ۶۵ سال رخ می‌دهد.
  • فشار خون بالا در دو سوم یا بیشتر بیماران RVO بالای ۵۰ سال و در ۲۵٪ بیماران جوان‌تر وجود دارد. این یک عامل خطر به ویژه مهم در بیماران مبتلا به BRVO است.
  • هیپرلیپیدمی در یک سوم یا بیشتر بیماران، صرف نظر از سن، وجود دارد.
  • دیابت ملیتوس در حداکثر ۱۵٪ از بیماران بالای ۵۰ سال وجود دارد. در بیماران آسیایی و آفریقایی شایع‌تر است، اما در بیماران جوان‌تر غیرشایع است.
  • گلوکوم و فشار خون چشمی با خطر بالاتر CRVO همراه هستند.
  • قرص ضد بارداری خوراکی. در زنان جوان‌تر، قرص ضد بارداری شایع‌ترین ارتباط زمینه‌ای است و احتمالاً نباید پس از RVO مصرف شود.
  • سیگار کشیدن. سیگار کشیدن فعلی ممکن است با افزایش بروز RVO همراه باشد.
  • غیرشایع. کم‌آبی بدن، اختلالات میلوپرولیفراتیو (مانند میلوم، پلی‌سیتمی)، ترومبوفیلی (مانند هیپرهموسیستئینمی، سندرم آنتی‌فسفولیپید، جهش فاکتور V لیدن)، بیماری التهابی مرتبط با پری‌فلبیت انسدادی (مانند سندرم بهجت، سارکوئیدوز، گرانولوماتوز وگنر)، بیماری اربیتال و نارسایی مزمن کلیه.

ارزیابی سیستمیک

تشخیص و مدیریت بیماری سیستمیک مرتبط عمدتاً با هدف کاهش خطر حوادث انسدادی عروقی در آینده، هم چشمی و هم سیستمیک، است.

همه بیماران

  • فشار خون (BP).
  • سرعت رسوب گلبول‌های قرمز (ESR) یا ویسکوزیته پلاسما (PV).
  • شمارش کامل خون (FBC).
  • قند خون تصادفی. ارزیابی بیشتر برای دیابت در صورت اندیکاسیون.
  • کلسترول تام و لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL) تصادفی. آزمایش‌های لیپید اضافی ممکن است در نظر گرفته شود.
فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۲۵
  • الکتروفورز پروتئین پلاسما. برای تشخیص دیس‌پروتئینمی‌ها مانند میلوم متعدد.
  • سایر آزمایش‌ها. برخی مراجع از بررسی روتین برای آسیب اندام‌های انتهایی سیستمیک مرتبط با عوامل خطر قلبی-عروقی که معمولاً در بیماران RVO یافت می‌شود، حمایت می‌کنند. هدف از این کار کمک به پیشگیری از آسیب‌های غیرچشمی بیشتر و همچنین تسهیل مدیریت سیستمیک برای کاهش خطر انسدادهای چشمی مکرر است.
    • اوره، الکترولیت‌ها و کراتینین برای تشخیص بیماری کلیوی مرتبط با فشار خون. نارسایی مزمن کلیه نیز یک علت نادر RVO است.
    • آزمایش عملکرد تیروئید. شیوع بالاتری از بیماری تیروئید در بیماران RVO وجود دارد.
    • الکتروکاردیوگرافی (ECG). هیپرتروفی بطن چپ با فشار خون همراه است.

بیماران منتخب بر اساس اندیکاسیون بالینی

این آزمایش‌ها ممکن است در (الف) بیماران زیر ۵۰ سال؛ (ب) در RVO دوطرفه؛ (ج) بیمارانی با ترومبوزهای قبلی یا سابقه خانوادگی ترومبوز؛ و (د) برخی بیمارانی که بررسی برای ارتباطات شایع در آن‌ها منفی است، در نظر گرفته شوند. شواهد یک ارتباط سببی برای بسیاری از این موارد محدود است.

  • رادیوگرافی قفسه سینه. سارکوئیدوز، سل، هیپرتروفی بطن چپ در فشار خون.
  • پروتئین واکنشی C (CRP). شاخص حساس التهاب.
  • سطح هموسیستئین پلاسما. برای حذف هیپرهموسیستئینمی، که شواهد منطقی برای افزایش خطر RVO در مورد آن وجود دارد.
  • «غربالگری ترومبوفیلی». به طور قراردادی به ترومبوفیلی ارثی اشاره دارد. آزمایش‌ها ممکن است شامل زمان ترومبین، زمان پروترومبین و زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده، آزمایش عملکردی آنتی‌ترومبین، پروتئین C، پروتئین S، مقاومت به پروتئین C فعال شده، جهش فاکتور V لیدن، جهش پروترومبین G20210A، ضد انعقاد لوپوس و به ویژه آنتی‌بادی آنتی‌کاردیولیپین (IgG و IgM) باشند.
  • اتوآنتی‌بادی‌ها. فاکتور روماتوئید، آنتی‌بادی ضدهسته‌ای (ANA)، آنتی‌بادی ضد DNA، آنتی‌بادی سیتوپلاسمی ضد نوتروفیل (ANCA).
  • آنزیم مبدل آنژیوتانسین سرم (ACE). سارکوئیدوز.
  • سرولوژی ترپونما. به فصل ۱۲ مراجعه کنید.
  • تصویربرداری داپلکس کاروتید برای رد سندرم ایسکمیک چشمی.

انسداد شاخه‌ای ورید شبکیه

تشخیص

  • علائم و حدت بینایی (VA) به محل آناتومیک انسداد بستگی دارد. اگر ماکولا درگیر باشد، شروع ناگهانی و بدون درد تاری دید و متامورفوپسی تجربه می‌شود. انسداد محیطی ممکن است بدون علامت باشد.
  • نئوواسکولاریزاسیون عنبیه (NVI) و گلوکوم نئوواسکولار (NVG) در BRVO بسیار کمتر از CRVO شایع هستند (۲-۳٪ در ۳ سال).
  • فوندوس (ته چشم)
    • اتساع و پرپیچ‌وخم شدن سگمان وریدی درگیر، با خونریزی‌های شعله‌ای و نقطه‌ای/لکه‌ای، عمدتاً در ناحیه شبکیه که توسط ورید ترومبوزه تخلیه می‌شود، هرچند ممکن است خونریزی گاه به گاه در جای دیگری نیز شناسایی شود. لکه‌های کاتن-وول و ادم شبکیه ممکن است وجود داشته باشند، اما اینها غیرقابل اجتناب نیستند.
    • ربع فوقانی-گیجگاهی شایع‌ترین محل درگیری است.
    • محل انسداد ممکن است به عنوان یک نقطه تقاطع شریانی-وریدی قابل شناسایی باشد (شکل ۱۳.۲۵).
    • ویژگی‌های حاد معمولاً ظرف ۶-۱۲ ماه برطرف می‌شوند و غلاف‌دار شدن ورید و اسکلروز و خونریزی پایدار/مکرر متغیر باقی می‌مانند (شکل ۱۳.۲۶). شدت علائم باقی‌مانده بسیار متغیر است.
    • عروق جانبی (کولترال) ممکن است در نزدیکی نواحی پرفیوژن محدود مویرگی پس از هفته‌ها تا ماه‌ها شکل بگیرند. آنها معمولاً یک سگمان با عملکرد ضعیف را به یک سگمان با عملکرد طبیعی از گردش وریدی متصل می‌کنند و به طور معمول به صورت کانال‌های پرپیچ‌وخم یا حلقه‌ای ظاهر می‌شوند. آنها ممکن است از رافه افقی بین قوس‌های عروقی فوقانی و تحتانی عبور کنند (شکل ۱۳.۲۷A). ظهور کولترال‌ها با پیش‌آگهی بهتری همراه است.
    • ادم ماکولای مزمن شایع‌ترین علت حدت بینایی پایین پایدار پس از BRVO است (شکل ۱۳.۲۷B).
    • نئوواسکولاریزاسیون شبکیه در حدود ۸٪ از چشم‌ها تا ۳ سال بعد رخ می‌دهد. این خطر در چشم‌هایی با بیش از حدود پنج مساحت دیسک عدم پرفیوژن در آنژیوگرافی فلورسئین (بیش از یک سوم چشم‌ها) بسیار بالاتر است (شکل ۱۳.۲۷C و D). NVE شایع‌تر از NVD است. NVE معمولاً در مرز شبکیه ایسکمیک تخلیه شده توسط ورید مسدود شده ایجاد می‌شود. آنها به طور معمول در عرض ۶-۱۲ ماه ظاهر می‌شوند، اما ممکن است در هر زمانی ایجاد شوند.
    • خونریزی‌های مکرر ویتره و پری‌رتینال و جداشدگی کششی شبکیه گاه به گاه می‌تواند ثانویه به نئوواسکولاریزاسیون رخ دهد.
  • آنژیوگرافی فلورسئین (FA) ایسکمی محیطی و ماکولا (عدم پرفیوژن مویرگی، رنگ‌آمیزی دیواره عروق، «هرس» عروق – شاخه‌های کوچکی که پر نمی‌شوند)، خونریزی و ادم را با عروق جانبی که معمولاً در موارد تثبیت شده تشکیل می‌شوند، نشان می‌دهد (شکل ۱۳.۲۷D). پر شدن وریدی با تأخیر است. در موارد دیررس یا خفیف، FA ممکن است تشخیصی باشد.

نکته شایع‌ترین علت زمینه‌ای انسداد شاخه‌ای ورید شبکیه، فشار خون سیستمیک است که باید به طور مؤثر درمان شود تا خطر عوارض دیررس قلبی-عروقی و مغزی-عروقی کاهش یابد.

مدیریت

  • فشار خون شریانی سیستمیک و هیپرلیپیدمی، در صورت وجود، باید درمان شوند. بررسی‌های بیشتر برای تعیین علت زمینه‌ای در بیماران جوان‌تر از ۵۰ سال، در کسانی که با BRVO دوطرفه مراجعه می‌کنند یا در کسانی که سابقه BRVO مکرر بدون مداخله قبلی دارند، لازم است.
  • تحت نظر گرفتن بدون مداخله معمولاً در صورتی اندیکاسیون دارد که حدت بینایی ۶/۹ یا بهتر باشد، یا علی‌رغم بدتر بودن، به طور واضح در حال بهبود باشد.
  • NVE یا NVD به طور کلی به عنوان اندیکاسیونی برای فوتوکوآگولاسیون سکتوری در نظر گرفته می‌شوند، اگرچه برخی مراجع از درمان خودداری می‌کنند مگر اینکه خونریزی ویتره رخ دهد زیرا اوایل
۵۲۶
بیماری انسدادی ورید شبکیه

شکل ۱۳.۲۵ طبقه‌بندی انسداد شاخه‌ای ورید شبکیه بر اساس محل انسداد. (A) اصلی در دیسک؛ (B) اصلی دور از دیسک؛ (C) ماکولار جزئی؛ (D–F) محیطی بدون درگیری ماکولا.

A
B
C
D

شکل ۱۳.۲۶ BRVO حاد. (A) انسداد شاخه‌ای ورید گیجگاهی فوقانی با گسترش به ماکولا؛ (B) احتقان وریدی گیجگاهی فوقانی و لکه‌های کاتن-وول؛ (C) خونریزی عمدتاً ماکولار؛ (D) FA نشان‌دهنده هیپوفلورسانس. (با تشکر از C Barry – شکل A.)

به نظر نمی‌رسد مداخله بر نتیجه بینایی تأثیر بگذارد. سوختگی‌هایی با شدت خفیف تا متوسط، قطر واقعی ۴۰۰-۵۰۰ میکرومتر، مدت زمان ۰.۰۵ ثانیه و با فاصله یک عرض سوختگی از یکدیگر در ناحیه ایسکمیک اعمال می‌شوند (شکل ۱۳.۲۸A). FA می‌تواند برای تأیید NV مشکوک در صورت لزوم و برای نشان دادن نواحی ایسکمیک که ممکن است به طور خاص با لیزر هدف قرار گیرند، استفاده شود (شکل ۱۳.۲۸B). لیزر ممکن است با تزریق داخل زجاجیه‌ای ماهانه ۴ تا ۶ هفته‌ای آنتی-VEGF ترکیب شود.

  • NVI یک اندیکاسیون برای PRP سکتوری فوری است. گلوکوم ثانویه احتمالاً کمتر از CRVO تهاجمی است. برای مدیریت دقیق NVG به فصل ۱۱ مراجعه کنید.
  • عوامل آنتی-VEGF داخل زجاجیه‌ای (شکل ۱۳.۲۸C و D). این عوامل به طور گسترده برای درمان ادم ماکولا ثانویه به BRVO پذیرفته شده‌اند. تمام عوامل موجود در این شرایط مؤثر هستند، اما تزریقات مکرر لازم است. مطالعه BRAVO نشان می‌دهد که رانیبیزوماب در ۱۲ ماهگی بر درمان لیزر گرید سنتی برتری دارد. این نتیجه توسط مطالعه VIBRANT تأیید می‌شود، که نشان می‌دهد بهبودهای VA که پس از تزریقات ماهانه افلیبرسپت ایجاد می‌شود، می‌تواند...
فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۲۷
A
B
C
D

شکل ۱۳.۲۷ BRVO قدیمی. (A) انسداد شاخه‌ای ورید گیجگاهی فوقانی با عروق شانت (فلش)؛ (B) انسداد گیجگاهی فوقانی با اسکلروز وریدی و ادم ماکولای مزمن؛ (C) خونریزی‌های در حال جذب، اگزوداها و عروق جانبی؛ (D) آنژیوگرافی فلورسئین (FA) از (C) که نواحی عدم پرفیوژن (نوک پیکان) و عروق جانبی (فلش) را نشان می‌دهد.

با درمان «در صورت نیاز» حفظ می‌شود. درمان را به محض تشخیص شروع کنید. ترکیب تزریقات داخل زجاجیه‌ای با لیزر ممکن است باعث کاهش دفعات تزریق شود، اما رژیم بهینه هنوز مشخص نشده است.

  • ایمپلنت دگزامتازون داخل زجاجیه‌ای. این ایمپلنت بهبود بینایی در BRVO را به طور قابل توجهی برتر از صرفاً تحت نظر گرفتن فراهم می‌کند. درمان می‌تواند پس از ۴-۶ ماه تکرار شود. عوارض جانبی شامل افزایش خطر گلوکوم و آب مروارید است. مانند درمان آنتی-VEGF، می‌توان آن را به تنهایی یا همراه با لیزر استفاده کرد.
  • لیزر به ماکولا. با ظهور درمان داخل زجاجیه‌ای، لیزر ماکولا محبوبیت کمتری پیدا کرده و باید به عنوان یک روش کمکی یا ترکیبی در نظر گرفته شود. اگر حدت بینایی به دلیل ادم ماکولایی که با پرفیوژن مرکزی خوب ماکولا در FA همراه است، پس از ۳-۶ ماه ۶/۱۲ یا بدتر باقی بماند، لیزر ممکن است در نظر گرفته شود: ۲۰-۱۰۰ سوختگی خفیف با قطر ۵۰-۱۰۰ میکرومتر و مدت زمان ۰.۰۱-۰.۰۵ ثانیه، با تمرکز بر نواحی نشت در FA. به نظر می‌رسد پالس‌ها در انتهای کوتاه‌تر محدوده زمانی، آسیب کمتری به شبکیه وارد می‌کنند در حالی که اعمال می‌کنند

یک اثر درمانی تقریباً قابل مقایسه. درمان نباید در فاصله ۰.۵ قطر دیسک از مرکز فووآ تجاوز کند. خونریزی‌های شبکیه و عروق خونی - به ویژه کولترال‌ها - نباید درمان شوند.

  • به نظر می‌رسد لیزر زیرآستانه‌ای (میکروپالس) به اندازه فوتوکوآگولاسیون مرسوم برای ادم ماکولا مؤثر است و آسیب شبکیه‌ای قابل توجهی کمتری وارد می‌کند. شروع اثر آن کندتر است.
  • تریامسینولون داخل زجاجیه‌ای در یک آماده‌سازی بدون مواد نگهدارنده به اندازه لیزر در چشم‌های مبتلا به ادم ماکولا مؤثر است اما اثر پایدار کمتری دارد و میزان نسبتاً بالایی از تشکیل آب مروارید و افزایش فشار داخل چشمی (IOP) را به همراه دارد.
  • پیگیری در مواردی که نیاز به مداخله زودهنگام ندارند، معمولاً باید پس از ۳ ماه و سپس در فواصل ۳ تا ۶ ماهه تا ۲ سال انجام شود، عمدتاً برای تشخیص نئوواسکولاریزاسیون.

نکته OCT امکان تحلیل کمی سریع ماکولا را فراهم می‌کند و در ارزیابی و مدیریت بعدی انسداد ورید شبکیه اهمیت یافته است.

۵۲۸
بیماری انسدادی ورید شبکیه
A
B
C
D

شکل ۱۳.۲۸ درمان انسداد شاخه‌ای ورید شبکیه. (A) فوتوکوآگولاسیون لیزری سکتوری برای نئوواسکولاریزاسیون؛ (B) ظاهر FA پس از فوتوکوآگولاسیون لیزری سکتوری؛ (C) OCT ادم سیستوئید ماکولا قبل از و (D) ۴ هفته پس از تزریق داخل زجاجیه‌ای بواسیزوماب. (با تشکر از C Barry – شکل A؛ S Chen – شکل‌های C و D.)

پیش‌آگهی

  • BRVO به طور کلی پیش‌آگهی بینایی خوبی دارد، به طوری که ۵۰-۶۰٪ بیماران حتی بدون درمان، حدت بینایی نهایی بهتر از ۶/۱۵ را حفظ می‌کنند.
  • عوامل پیش‌آگهی ضعیف عبارتند از ادم ماکولای مزمن، BRVO ماکولار و تشکیل عروق جدید که منجر به خونریزی زجاجیه می‌شود.
  • حدود یک چهارم بیماران با حدت بینایی ۶/۶۰ یا بدتر باقی می‌مانند.
  • ابتلا به BRVO در یک چشم، خطر وقوع رویداد مشابه در چشم دیگر را اندکی افزایش می‌دهد.

انسداد همی‌رتینال ورید

انسداد همی‌رتینال ورید توسط برخی مراجع به عنوان نوعی از CRVO در نظر گرفته می‌شود و ممکن است ایسکمیک یا غیرایسکمیک باشد. این عارضه از BRVO یا CRVO کمتر شایع است و شامل انسداد شاخه فوقانی یا تحتانی ورید مرکزی شبکیه (CRV) می‌شود. انسداد همی‌اسفریک یک شاخه اصلی CRV را در دیسک اپتیک یا نزدیک آن مسدود می‌کند. انسداد همی‌سنترال که کمتر شایع است، شامل

یک تنه از CRV دو تنه‌ای است که به عنوان یک واریانت مادرزادی در قسمت قدامی سر عصب بینایی باقی مانده است.

پیش‌آگهی به شدت ایسکمی شبکیه بستگی دارد، اما مدیریت آن کمتر از BRVO و CRVO مطالعه شده است. ایسکمی گسترده شبکیه حاکی از خطر گلوکوم نئوواسکولار است و باید همانند CRVO ایسکمیک مدیریت شود (به زیر مراجعه کنید)، در غیر این صورت مدیریت، به ویژه ادم ماکولا، ممکن است مانند BRVO باشد.

تشخیص

  • علائم. شروع ناگهانی نقص میدان بینایی آلتitudinال (شکل 13.29A).
  • کاهش حدت بینایی بسته به محل انسداد متفاوت است.
  • NVI شایع‌تر از BRVO اما کمتر از CRVO است.
  • فوندوس ویژگی‌های BRVO را نشان می‌دهد که نیمکره فوقانی (شکل 13.29B) یا تحتانی (شکل 13.30A) شبکیه را درگیر می‌کند. NVD ممکن است شایع‌تر از CRVO یا BRVO باشد.
  • FA پوشیدگی توسط خونریزی‌ها، هایپرفلورسانس ناشی از نشت و عدم پرفیوژن متغیر مویرگی را نشان می‌دهد (شکل 13.30B).
فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۲۹
A
B

شکل ۱۳.۲۹ انسداد همی‌رتینال ایسکمیک ورید. (A) نقص میدان بینایی آلتitudinال تحتانی؛ (B) انسداد ایسکمیک فوقانی که لکه‌های کاتن-وول و خونریزی‌ها را نشان می‌دهد.

A
B

شکل ۱۳.۳۰ (A) انسداد همی‌رتینال تحتانی ورید؛ (B) فاز تأخیری FA که هیپوفلورسانس گسترده به دلیل عدم پرفیوژن مویرگی، با هایپرفلورسانس خفیف دور عروقی (فلش) را نشان می‌دهد. (با تشکر از C Barry.)

انسداد قریب‌الوقوع ورید مرکزی شبکیه

انسداد قریب‌الوقوع (نسبی) ورید مرکزی شبکیه (CRVO) به طور متوسط در بیماران جوان‌تری نسبت به کسانی که دچار انسداد شدیدتر می‌شوند، رخ می‌دهد. پیش‌آگهی معمولاً خوب است، اما بخشی از بیماران به سمت CRVO ایسکمیک پیشرفت می‌کنند. تمایز بین CRVO «قریب‌الوقوع» و CRVO غیرایسکمیک خفیف (به زیر مراجعه کنید) واضح نیست و ممکن است تصنعی باشد. علائم ممکن است وجود نداشته باشند یا فقط شامل تاری دید جزئی یا گذرا باشند که به طور مشخص هنگام بیدار شدن از خواب بدتر است. در معاینه، اتساع و پرپیچ‌وخمی خفیف وریدهای شبکیه (شکل ۱۳.۳۱A)، با خونریزی‌های نقطه‌ای و لکه‌ای نسبتاً کم، کوچک و پراکنده وجود دارد (شکل ۱۳.۳۱B). ممکن است ادم ماکولای خفیف وجود داشته باشد. اتوفلورسانس فوندوس (FAF) ممکن است ظاهری سرخس‌مانند در اطراف وریدها را نشان دهد (به زیر مراجعه کنید) و FA به طور کلی گردش خون مختل شبکیه را نشان می‌دهد. درمان تجربی است،

با توجه به فقدان شواهد مستدل. اصلاح هرگونه بیماری سیستمیک زمینه‌ساز، پرهیز از کم‌آبی و کاهش فشار داخل چشمی (IOP) برای بهبود پرفیوژن مطرح شده است. عوامل ضدپلاکتی، سایر اقدامات ضدانعقادی و همودیلوشن فایده اثبات شده‌ای ندارند، اما ممکن است در برخی موارد در نظر گرفته شوند.

انسداد غیرایسکمیک ورید مرکزی شبکیه

تشخیص

CRVO غیرایسکمیک، که گاهی «رتینوپاتی استاز وریدی» نامیده می‌شود (همچنین گاهی برای توصیف سندرم ایسکمیک چشمی استفاده می‌شود - به بخش‌های بعد مراجعه کنید) شایع‌تر از نوع ایسکمیک است. حدود یک سوم موارد، اغلب طی چند ماه، به CRVO ایسکمیک پیشرفت می‌کنند.

  • علائم. افت ناگهانی و بدون درد دید تک‌چشمی.
۵۳۰
بیماری انسدادی ورید شبکیه
A
B

شکل ۱۳.۳۱ انسداد قریب‌الوقوع ورید مرکزی شبکیه. (A) اتساع و پرپیچ‌وخمی وریدهای شبکیه؛ (B) خونریزی‌های پراکنده نقطه‌ای و لکه‌ای.

  • حدت بینایی (VA) به میزان متغیری بسته به شدت، دچار اختلال می‌شود. چشم‌هایی که در ابتدا حدت بینایی خوبی دارند، تمایل به پیش‌آگهی خوب دارند و بالعکس. حدت بینایی اولیه در محدوده متوسط (۶/۳۰-۶/۶۰) یک پیش‌بینی‌کننده غیرقابل اعتماد برای نتیجه است. حدت بینایی بدتر از ۶/۶۰ معمولاً نشان‌دهنده وجود ایسکمی قابل توجه است. در مواردی که ایسکمیک نمی‌شوند، بینایی در حدود ۵۰٪ به حالت طبیعی یا نزدیک به طبیعی باز می‌گردد.
  • نقص نسبی مردمک آوران (RAPD). غایب یا خفیف.
  • فوندوس. علائم در تمام چهار ربع وجود دارند.
    • پرپیچ‌وخمی و اتساع تمام شاخه‌های ورید مرکزی شبکیه، با خونریزی‌های نقطه‌ای، لکه‌ای و شعله‌ای با شدت خفیف تا متوسط (شکل ۱۳.۳۲A و B). لکه‌های کاتن-وول، ادم دیسک اپتیک و ماکولا شایع اما عموماً خفیف هستند.
    • سفید شدگی ایسکمیک تکه‌ای (یا اطراف وریدی) شبکیه (PIRW) در الگوی اطراف وریدی در قطب خلفی یک علامت اولیه است که در بیماران جوان‌تر مبتلا به CRVO غیرایسکمیک رخ می‌دهد.
    • بیشتر علائم حاد طی ۶-۱۲ ماه برطرف می‌شوند. یافته‌های بعدی بسته به شدت متغیر هستند اما ممکن است شامل خونریزی‌های پراکنده و پایدار شبکیه (شکل 13.32C)، پرپیچ‌وخمی وریدی، غلاف‌دار شدن و اسکلروز، گلیوز اپی‌رتینال، تغییرات پیگمانته و آتروفیک ماکولا و عروق جانبی دیسک اپتیک محیطی باشند.
    • علت اصلی دید ضعیف، ادم ماکولای مزمن و آتروفی ثانویه است.
    • کولترال‌های دیسک پس از CRVO شایع هستند و به صورت یک حلقه عروقی کوچک روی سر عصب بینایی ظاهر می‌شوند. آنها همچنین به عنوان شانت‌های اپتیکوسیلیاری یا رتینوکورئیدال شناخته می‌شوند و تصور می‌شود که نشان‌دهنده یک گردش خون جبرانی در پاسخ به پرفیوژن عصبی مختل هستند. اعتقاد بر این است که توسعه آنها با کاهش قابل توجه خطر نئوواسکولاریزاسیون همراه است. آنها می‌توانند در شرایط دیگری غیر از CRVO، از جمله گلوکوم مزمن و فشرده‌سازی عصب بینایی، تشکیل شوند.
  • اتوفلورسانس فوندوس (FAF) در RVO حاد ممکن است هیپواتوفلورسانس مشخص سرخس‌مانند اطراف وریدی را به دلیل پوشاندن سیگنال پس‌زمینه توسط ادم نشان دهد. این حالت با PIRW (به بالا مراجعه کنید) مطابقت دارد اما به طور شایع‌تری قابل شناسایی است.
  • آنژیوگرافی فلورسئین (FA) زمان عبور شریانی-وریدی تأخیری، پوشیدگی توسط خونریزی، پرفیوژن مویرگی معمولاً خوب و مقداری نشت تأخیری را نشان می‌دهد (شکل 13.32D).
  • OCT در ارزیابی ادم ماکولای سیستوئید (CMO) که اغلب در ضایعه غیرایسکمیک خفیف است، مفید می‌باشد.

نکته حدت بینایی کمتر از ۶/۶۰ و وجود RAPD به طور معمول نشان‌دهنده ایسکمی قابل توجه شبکیه و پیش‌آگهی بینایی ضعیف در بیمار مبتلا به انسداد ورید مرکزی شبکیه است.

انسداد ایسکمیک ورید مرکزی شبکیه

CRVO ایسکمیک با کاهش قابل توجه پرفیوژن شبکیه همراه با بسته شدن مویرگ‌ها و هیپوکسی شبکیه مشخص می‌شود. ایسکمی ماکولا و گلوکوم نئوواسکولار (NVG) علل اصلی موربیدیتی بینایی هستند.

تشخیص

  • علائم. کاهش بینایی ناگهانی و شدید، بدون درد و تک‌چشمی. گاهی اوقات ممکن است با درد، قرمزی و فتوفوبی به دلیل گلوکوم نئوواسکولار، یا کاهش قبلی در دید که مورد توجه قرار نگرفته یا نادیده گرفته شده است، همراه باشد.
  • حدت بینایی معمولاً «شمارش انگشتان» یا بدتر است. پیش‌آگهی بینایی به دلیل ایسکمی ماکولا عموماً بسیار ضعیف است.
  • RAPD وجود دارد.
  • NVI. روبئوزیس ایریدیس (شکل 13.33A) در حدود ۵۰٪ چشم‌ها، معمولاً بین ۲ تا ۴ ماه («گلوکوم صد روزه») ایجاد می‌شود و خطر بالایی برای گلوکوم نئوواسکولار وجود دارد. حاشیه مردمک باید در هر معاینه قبل از میدریاز دارویی بررسی شود.
  • گونیوسکوپی. نئوواسکولاریزاسیون زاویه (شکل 13.33B) ممکن است در غیاب نئوواسکولاریزاسیون در حاشیه مردمک رخ دهد.
فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۳۱
A
B
C
D

شکل ۱۳.۳۲ انسداد غیرایسکمیک ورید مرکزی شبکیه (CRVO). (A) حاد - پرپیچ‌وخمی و اتساع تمام شاخه‌ها، با خونریزی‌های نقطه‌ای، لکه‌ای و شعله‌ای؛ (B) خونریزی‌های گسترده شعله‌ای شکل؛ (C) خونریزی‌های در حال جذب؛ (D) FA از (C) در فاز تأخیری که پوشیدگی توسط خون و رنگ‌آمیزی دیواره عروق (فلش) اما پرفیوژن مویرگی خوب را نشان می‌دهد.

حاشیه. بنابراین گونیوسکوپی روتین باید قبل از اتساع مردمک انجام شود.

  • فوندوس
    • پرپیچ‌وخمی و احتقان شدید تمام شاخه‌های ورید مرکزی شبکیه. خونریزی‌های گسترده و عمیق لکه‌ای و شعله‌ای شکل وجود دارد که شبکیه محیطی و خلفی را درگیر می‌کند و لکه‌های کاتن-وول به طور معمول برجسته هستند (شکل ۱۳.۳۴A). معمولاً تورم و پرخونی دیسک اپتیک وجود دارد (شکل ۱۳.۳۴B).
    • بیشتر علائم حاد طی ۹-۱۲ ماه برطرف می‌شوند. ماکولا ممکن است دچار تغییرات آتروفیک شبکیه و RPE، هایپرپلازی RPE، غشای اپی‌رتینال و CMO مزمن شود. به ندرت، فیبروز زیر شبکیه‌ای مشابه آنچه با دژنراسیون ماکولای وابسته به سن اگزوداتیو همراه است، ممکن است ایجاد شود.
    • نئوواسکولاریزاسیون شبکیه در حدود ۵٪ چشم‌ها رخ می‌دهد - بسیار کمتر از BRVO، اما خونریزی شدید زجاجیه می‌تواند رخ دهد، که دید را مختل کرده و مانع از لیزر شبکیه می‌شود.
  • کولترال‌های دیسک اپتیک (شانت‌های اپتیکوسیلیاری - به بخش CRVO غیرایسکمیک مراجعه کنید) شایع هستند و ممکن است چشم را از نئوواسکولاریزاسیون سگمان قدامی و خلفی محافظت کنند. توسعه آنها احتمالاً نشان‌دهنده کاهش چشمگیر خطر این عارضه است (شکل ۱۳.۳۴C).
  • FA تأخیر مشخصی در زمان عبور شریانی-وریدی، پوشیدگی توسط خونریزی شبکیه، نواحی گسترده عدم پرفیوژن مویرگی و رنگ‌آمیزی و نشت دیواره عروق را نشان می‌دهد (شکل ۱۳.۳۴D). وجود بیش از ۱۰ مساحت دیسک عدم پرفیوژن مویرگی شبکیه با افزایش قابل توجه خطر نئوواسکولاریزاسیون همراه است.
  • OCT امکان کمی‌سازی CMO را فراهم می‌کند.
  • الکترورتینوگرام (ERG) کاهش یافته است و میزان این کاهش گاهی برای ارزیابی خطر نئوواسکولار استفاده شده است.

درمان عوارض CRVO

مدیریت CRVO غیرایسکمیک به طور کلی بسیار کمتر تهاجمی از CRVO ایسکمیک است، بنابراین مهم است که تا حد امکان این دو را از یکدیگر تشخیص داد.

۵۳۲
بیماری انسدادی ورید شبکیه
A
B

شکل ۱۳.۳۳ (A) روبئوزیس ایریدیس در حاشیه مردمک؛ (B) نئوواسکولاریزاسیون با سینشی قدامی محیطی (PAS) اولیه در زاویه عمدتاً باز.

A
B
C
D

شکل ۱۳.۳۴ انسداد ایسکمیک ورید مرکزی شبکیه. (A) لکه‌های کاتن-وول متعدد، خونریزی‌های شعله‌ای و لکه‌ای عمیق در مرحله حاد؛ (B) اتساع وریدی با لکه‌های کاتن-وول در دیسک؛ (C) عروق شانت (فلش)؛ (D) FA که هیپوفلورسانس گسترده به دلیل عدم پرفیوژن مویرگی را نشان می‌دهد.

فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۳۳
  • ارزیابی سیستمیک همانطور که در بالا توضیح داده شد، ضروری است و به دنبال آن مدیریت سیستمیک مناسب انجام می‌شود (در ادامه بحث شده است).
  • درمان ادم ماکولا. درمان به طور کلی برای حدت بینایی بدتر از ۶/۹ و/یا با ضخامت مرکزی ماکولا قابل توجه (بیشتر از ۲۵۰ میکرومتر) در OCT اندیکاسیون دارد، اما بعید است اگر حدت بینایی ۶/۱۲۰ یا بدتر باشد، سودی داشته باشد. عوامل آنتی-VEGF داخل زجاجیه‌ای یا ایمپلنت دگزامتازون استاندارد فعلی مراقبت هستند.
    • تزریقات آنتی-VEGF داخل زجاجیه‌ای. مطالعه CRUISE نتیجه می‌گیرد که تزریقات ماهانه رانیبیزوماب برای ۶ ماه احتمال بیشتری برای بهبود حدت بینایی نسبت به پلاسبو دارد. مطالعه COPERNICUS نتایج مشابهی را با استفاده از افلیبرسپت داخل زجاجیه‌ای حتی زمانی که پروتکل «در صورت نیاز» اتخاذ می‌شود، ارائه می‌دهد. بواسیزوماب نیز در این شرایط مؤثر است و بنابراین به طور معمول در عمل بالینی استفاده می‌شود.
    • ایمپلنت دگزامتازون داخل زجاجیه‌ای. کارآزمایی GENEVA از یک ایمپلنت داخل زجاجیه‌ای دگزامتازون با رهش پایدار و زیست‌تخریب‌پذیر (۷۰۰ میکروگرم) (Ozurdex) نشان می‌دهد که بهبود قابل توجه بینایی و آناتومیک (شکل 13.35A و B) را می‌توان در ۲ ماه اول پس از یک بار کاشت انتظار داشت و اگرچه این بهبودی تا ۶ ماهگی به سطح پایه کاهش می‌یابد، درمان می‌تواند تکرار شود. همانند تریامسینولون، افزایش جزئی فشار داخل چشمی (IOP) و آب مروارید وجود دارد. تجویز در عرض ۹۰ روز از شروع ادم ماکولای سیستوئید (CMO) احتمالاً با بهبود نتیجه همراه است. درمان می‌تواند پس از ۴-۶ ماه تکرار شود. مطالعه COMRADE نتیجه می‌گیرد که چشم‌های تحت درمان با رانیبیزوماب، حدت بینایی به طور قابل توجهی بهتری نسبت به چشم‌های دریافت کننده ایمپلنت دگزامتازون داخل زجاجیه‌ای (۰.۷ میلی‌گرم) در ۶ ماهگی دارند.
    • تریامسینولون داخل زجاجیه‌ای (شکل 13.35C). مطالعه SCORE بهبود سه یا بیشتر خط دید را در بیش از ۲۵٪ بیماران (در مقابل ۷٪ کنترل‌ها) که با میانگین دو تزریق ۱ میلی‌گرم تریامسینولون با استفاده از یک آماده‌سازی بدون مواد نگهدارنده برای استفاده داخل چشمی درمان شده بودند، در ۱ سال نشان می‌دهد. افزایش جزئی IOP و آب مروارید نسبت به مشاهده وجود دارد. عوامل خطر برای افزایش IOP بیش از ۱۰ میلی‌متر جیوه شامل: دوز بالاتر (۴ میلی‌گرم در مقابل ۱ میلی‌گرم)، سن جوان‌تر و IOP پایه بالاتر است.
    • فوتوکوآگولاسیون لیزری. اگرچه ادم ماکولا از نظر آناتومیکی بهبود می‌یابد، لیزر برای نتیجه بینایی مفید نیست، به جز در برخی بیماران جوان‌تر.
    • درمان‌های تحقیقاتی شامل آناستوموز کوریورتینال، ویترکتومی با نوروتومی شعاعی عصب اپتیک و انفوزیون فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی نوترکیب (rtPA) CRV موضعی است.
  • درمان نئوواسکولاریزاسیون
    • انجام PRP قبل از ایجاد نئوواسکولاریزاسیون عنبیه و زاویه سودی ندارد.
    • پیگیری مکرر کلیدی است و PRP باید بدون تأخیر در چشم‌هایی که دچار NVI یا نئوواسکولاریزاسیون زاویه می‌شوند، انجام شود. این کار در ابتدا شامل ۱۵۰۰-۲۰۰۰ سوختگی با مدت زمان ۰.۰۵-۰.۱ ثانیه بود که با فاصله یک عرض سوختگی از هم قرار می‌گرفتند و انرژی کافی برای ایجاد یک واکنش متوسط داشتند و از نواحی خونریزی اجتناب می‌شد (شکل ۱۳.۳۵D). درمان ممکن است تقسیم شود و فوتوکوآگولاسیون بیشتری لازم باشد.
    • تزریقات کمکی آنتی-VEGF داخل زجاجیه‌ای به طور معمول هر ۶ هفته یکبار تا زمانی که چشم تثبیت شود، تجویز می‌شود،

که منجر به تفکیک سریع‌تر NV نسبت به بیماران تحت PRP تنها می‌شود. این روش همچنین مزیت کاهش ادم ماکولا را دارد.

  • بیماران ممکن است همچنان دچار گلوکوم نئوواسکولار شوند، اما خطر کاهش می‌یابد. شروع NVG ممکن است تا ۱۸ ماه به تأخیر بیفتد، بنابراین این بیماران باید حداقل برای ۲-۳ سال در فواصل ۳ ماهه پیگیری شوند.
  • مدیریت NVG در فصل ۱۱ بحث شده است.
  • خونریزی زجاجیه ممکن است به آنتی-VEGF داخل زجاجیه‌ای پاسخ دهد، اما درمان قطعی با ویترکتومی و اندولیزر است.
  • پیگیری
    • CRVO ایسکمیک. در صورت امکان، بیماران مبتلا به CRVO ایسکمیک باید به مدت ۶ ماه به صورت ماهانه ویزیت شوند. نظارت بعدی معمولاً باید برای ۲-۳ سال برای تشخیص ایسکمی قابل توجه، ادم ماکولا و NVI انجام شود. پس از ایجاد کولترال دیسک، خطر نئوواسکولاریزاسیون کاهش می‌یابد.
    • CRVO غیرایسکمیک. در یک انسداد واضح غیرایسکمیک، پیگیری اولیه باید پس از ۳ ماه انجام شود. ترتیبات ساختاریافته برای بررسی نتایج آزمایش باید برقرار باشد. به بیمار باید آموزش داده شود که در صورت بدتر شدن بینایی تماس بگیرد زیرا این ممکن است نشان‌دهنده ایجاد ایسکمی قابل توجه باشد. درد و قرمزی، که ممکن است نشان‌دهنده گلوکوم نئوواسکولار باشد و گاهی التهاب بدون روبئوزیس، نیز باید گزارش شود. پیگیری بعدی به تصویر بالینی و پاسخ به درمان بستگی دارد، و ترخیص از پیگیری معمولاً در ۱۸-۲۴ ماهگی انجام می‌شود.

پیش‌آگهی

علت اصلی دید ضعیف پس از CRVO، ادم ماکولای مزمن است. پیش‌آگهی برای CRVO ایسکمیک به دلیل ایسکمی ماکولا و گلوکوم نئوواسکولار بسیار ضعیف است.

  • پیش‌آگهی معمولاً توسط حدت بینایی اولیه تعیین می‌شود:
    • ۶/۱۸ یا بهتر: حدت بینایی احتمالاً ثابت می‌ماند.
    • ۶/۲۴-۶/۶۰: سیر بالینی متغیر است و پیش‌بینی حدت بینایی نهایی دشوار است.
    • بدتر از ۶/۶۰: بهبود بعید است.

مدیریت سیستمیک در انسداد ورید شبکیه

  • کنترل عوامل خطر سیستمیک. اگرچه شواهد قطعی مبنی بر افزایش مرگ و میر عروقی در بیماران RVO وجود ندارد، عوامل خطر قلبی-عروقی معمولاً پس از انسداد ورید شبکیه شناسایی می‌شوند و باید با آنها برخورد شود. همچنین با کنفر کردن منافع سیستمیک، این ممکن است خطر RVO مکرر را نیز کاهش دهد. سیگار کشیدن باید به طور فعال منع شود.
  • درمان ضدپلاکتی. نقش آسپرین یا سایر عوامل ضدپلاکتی در کاهش خطر انسدادهای بعدی ورید شبکیه نامشخص است. این دارو معمولاً تجویز نمی‌شود مگر اینکه یک اندیکاسیون سیستمیک واضح وجود داشته باشد.
  • درمان جایگزینی هورمون (HRT). خطر HRT نامشخص باقی مانده است. اکثر مراجع از پرهیز یا شروع HRT حاوی استروژن پس از RVO حمایت می‌کنند. مشاوره تخصصی مناسب باید گرفته شود. وجود
۵۳۴
بیماری انسدادی شریان شبکیه
A
B
C
D

شکل ۱۳.۳۵ درمان عوارض انسداد ورید مرکزی شبکیه. (A) ایمپلنت Ozurdex (دگزامتازون ۰.۷ میلی‌گرم) در حفره زجاجیه؛ (B) OCT نشان‌دهنده ادم ماکولای قابل توجه قبل و ۶ ماه پس از ایمپلنت Ozurdex داخل زجاجیه‌ای، که جذب ادم را نشان می‌دهد؛ (C) تریامسینولون پس از تجویز داخل زجاجیه‌ای؛ (D) فوتوکوآگولاسیون پان‌رتینال. (با تشکر از S Chen – شکل C.)

سایر عوامل خطر ترومبوفیلی با افزایش قابل توجه خطر ترومبوز وریدی سیستمیک در ترکیب با HRT همراه است.

  • قرص ضد بارداری خوراکی. این قرص‌ها احتمالاً باید پس از RVO قطع شوند.
  • سایر موارد. طیف وسیعی از روش‌های درمانی سیستمیک (مانند همودیلوشن ایزوولمیک، پلاسمافرزیس، انفوزیون فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی نوترکیب) برای بهبود نتایج بینایی در RVO به کار رفته است، اما شواهد روشنی برای سودمندی آنها وجود ندارد. از کم‌آبی باید اجتناب شود.

پاپیلوفلبيت

پاپیلوفلبيت یک بیماری غیرشایع و با تعریف ضعیف است که به طور معمول افراد زیر ۵۰ سال را تحت تأثیر قرار می‌دهد که ممکن است شیوع بالاتری از فشار خون و دیابت داشته باشند. برخی یا همه موارد ممکن است صرفاً نوعی از CRVO باشند که در افراد جوان‌تر رخ می‌دهد، اگرچه تورم دیسک اپتیک یا التهاب ورید مرکزی شبکیه به عنوان رویداد آغازین حداقل در برخی موارد حدس زده شده است. احتمالاً همپوشانی تشخیصی با پاپیلوپاتی دیابتی وجود دارد.

پاپیلوفلبيت به طور معمول فقط باعث کاهش خفیف تا متوسط دید بدون RAPD می‌شود و به طور کلی پیش‌آگهی خوبی دارد. ادم دیسک یافته غالب است و خونریزی‌های شبکیه و سایر علائم مانند لکه‌های کاتن-وول عمدتاً اطراف پاپیلا هستند و به قطب خلفی محدود می‌شوند (شکل ۱۳.۳۶). ادم ماکولای سیستوئید (CMO) ممکن است وجود داشته باشد و نئوواسکولاریزاسیون سگمان خلفی یا قدامی گاهی اوقات همراه با عدم پرفیوژن مویرگی در FA گزارش شده است. ممکن است دوطرفه باشد، هنگامی که فشار داخل جمجمه‌ای افزایش یافته باید رد شود. بررسی احتمالاً باید مانند CRVO در یک فرد جوان باشد. تمایز از پاپیلوپاتی دیابتی ممکن است دشوار باشد. درمان با آنتی-VEGF داخل زجاجیه‌ای یا استروئید گزارش شده است.

بیماری انسدادی شریان شبکیه

اتیولوژی

شبکیه خارجی توسط شریان‌های مژگانی از طریق کوریوکاپیلاریس و شبکیه داخلی توسط شریان مرکزی شبکیه (CRA) خون‌رسانی می‌شود.

فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۳۵

شکل ۱۳.۳۶ پاپیلوفلبيت.

شریان افتالمیک هم به CRA - اولین شاخه آن - و هم به شریان‌های مژگانی منشأ می‌دهد (شکل 19.5A را ببینید). دومی همچنین از طریق عضلات رکتوس، سگمان قدامی را خون‌رسانی می‌کند.

  • آمبولی و ترومبوز مرتبط با آترواسکلروز مسئول اکثر موارد انسداد شریان شبکیه هستند، اما نسبت موارد ناشی از هر یک از این دو ناشناخته است. منشأ آمبولی‌ها معمولاً یک پلاک آتروماتوز است و از آنجایی که شریان افتالمیک اولین شاخه شریان کاروتید داخلی است، مواد آمبولیک مسیر آسانی به چشم دارند. آمبولی‌ها می‌توانند پلاک‌های کلسترولی زرد-سفید مقاوم به درمان (Hollenhorst) (شکل 13.37A)، توده‌های فیبرین-پلاکتی کشیده مایل به خاکستری (شکل 13.37B و C) و ذرات کلسیفیه سفید غیردرخشان (شکل 13.37D) و به ندرت، رویش‌هایی از اندوکاردیت باکتریایی، مواد میکزوماتوز قلبی و چربی باشند. سایر علل قلبی شامل آریتمی و پرولاپس دریچه میترال است.
  • التهاب در دیواره عروق یا اطراف آن (مانند آرتریت سلول غول‌آسا - GCA، لوپوس اریتماتوز سیستمیک، گرانولوماتوز همراه با پلی‌آنژیت، پلی‌آرتریت ندوزا)، وازواسپاسم (مثلاً میگرن) و افت فشار خون سیستمیک در اقلیتی از موارد نقش دارند.
  • اختلالات ترومبوفیلیک که ممکن است با انسداد شریان شبکیه همراه باشند (یک سوم بیماران جوان) شامل هیپرهموسیستئینمی، سندرم آنتی‌بادی آنتی‌فسفولیپید، نقص‌های ارثی ضد انعقادهای طبیعی مختلف و هموگلوبینوپاتی سلول داسی‌شکل است.
  • سندرم سوساک، یک بیماری نادر واسکولو-اکلوزیو با واسطه ایمنی در افراد جوان، شامل سه‌گانه انسداد شریان شاخه‌ای شبکیه، آنسفالوپاتی و کاهش شنوایی حسی-عصبی است. زنان غالب هستند و هر دو چشم معمولاً درگیر هستند. میکروآنوریسم‌های شبکیه در ۷۰٪ افراد مبتلا یافت می‌شود. هایپرفلورسانس دیواره آرتریولار دور از BRAO در FA مشخصه این بیماری است. درمان سندرم سوساک شامل داروهای سرکوب‌کننده ایمنی و تعدیل‌کننده ایمنی است.

ارزیابی سیستمیک

پس از تشخیص و ارزیابی اولیه توسط چشم‌پزشک، بسیاری از عناصر ارزیابی ممکن است توسط یک متخصص انجام شود

تیم سکته. ارزیابی فوری عروقی توسط متخصص ضروری است به دنبال یک رویداد شریانی شبکیه، از جمله آماروزیس فوگاکس. خطر سکته مغزی در چند روز اول پس از حمله ایسکمیک گذرا (TIA) نسبتاً بالا است و در ۳ سالگی در ۲۵٪ موارد رخ می‌دهد. تشخیص فیبریلاسیون دهلیزی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا ممکن است بستری برای ضد انعقاد اندیکاسیون داشته باشد.

نکته ارزیابی فوری قلبی-عروقی توسط متخصص در بیمار مبتلا به انسداد شریان شبکیه به منظور کاهش خطر سکته مغزی یا رویداد مشابهی که در چشم دیگر رخ می‌دهد، ضروری است.

همه بیماران

بسیاری یا اکثر بیماران از قبل از عوامل خطر عروقی و/یا بیماری خود آگاه خواهند بود.

  • در مورد سیگار کشیدن باید سؤال شود.
  • علائم GCA (۱-۲٪ از انسداد شریان مرکزی شبکیه - CRAO) مانند سردرد، لنگش فک، حساسیت پوست سر، درد کمربند اندام، کاهش وزن و پلی‌میالژی روماتیکای موجود (به فصل ۱۹ مراجعه کنید). GCA در افراد زیر ۵۵-۶۰ سال بسیار بعید است. این یک اورژانس چشم‌پزشکی است.
  • نبض باید برای تشخیص آریتمی، به ویژه فیبریلاسیون دهلیزی، لمس شود.
  • فشار خون، برای بررسی فشار خون سیستمیک.
  • سمع قلبی برای سوفل.
  • سمع کاروتید ارزش محدودی دارد زیرا عدم وجود بروئی تنگی قابل توجه را رد نمی‌کند.
  • ECG برای تشخیص آریتمی و سایر بیماری‌های قلبی.
  • ESR یا PV و CRP برای شناسایی GCA احتمالی.
  • سایر آزمایش‌های خون شامل FBC (پلاکت‌ها ممکن است افزایش یابند)، گلوکز، لیپیدها و اوره و الکترولیت‌ها، که دومی برای رد اختلال از جمله کم‌آبی است.
  • اسکن داپلکس کاروتید یک تست غربالگری غیرتهاجمی است که شامل ترکیبی از اولتراسونوگرافی با وضوح بالا در زمان واقعی با تجزیه و تحلیل جریان داپلر است. در صورت وجود تنگی قابل توجه، ممکن است جراحی در نظر گرفته شود.

بیماران منتخب

آزمایش‌های اضافی زیر را می‌توان به صورت هدفمند در برخی بیماران، به ویژه اگر جوان‌تر و بدون عوامل خطر قلبی-عروقی شناخته شده باشند، یا اگر تصویر بالینی غیرمعمول باشد، در نظر گرفت (شکل 13.38A و B).

  • تصویربرداری بیشتر کاروتید (به فصل ۱۹ مراجعه کنید).
  • تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) یا توموگرافی کامپیوتری (CT) ممکن است برای رد پاتولوژی داخل جمجمه‌ای یا اربیتال اندیکاسیون داشته باشد.
  • اکوکاردیوگرافی. معمولاً در بیماران جوان یا اگر اندیکاسیون خاصی مانند سابقه تب روماتیسمی، بیماری دریچه‌ای شناخته شده قلبی، یا مصرف داروی داخل وریدی وجود داشته باشد، انجام می‌شود.
  • رادیوگرافی قفسه سینه. سارکوئیدوز، سل، هیپرتروفی بطن چپ در فشار خون.
  • ECG 24 ساعته برای رد آریتمی متناوب.
  • آزمایش‌های خون اضافی
    • سطح هموسیستئین پلاسما ناشتا برای رد هیپرهموسیستئینمی.
۵۳۶
بیماری انسدادی شریان شبکیه
A
B
C
D

شکل ۱۳.۳۷ آمبولی‌های شبکیه. (A) پلاک هولن‌هورست؛ (B) آمبولی فیبرین-پلاکت؛ (C) آمبولی بزرگ فیبرین-پلاکت که از دیسک امتداد یافته است؛ (D) آمبولی کلسیفیه در دیسک. (با تشکر از S Chen – شکل B؛ C Barry – شکل A.)

A
B

شکل ۱۳.۳۸ (A) و (B) انسدادهای متعدد دوطرفه شریان شاخه‌ای شبکیه در پلی‌آرتریت ندوزا.

فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۳۷
  • «غربالگری ترومبوفیلی». به طور قراردادی به ترومبوفیلی‌های ارثی اشاره دارد که عمدتاً در ترومبوزهای وریدی و نه شریانی دخیل بوده‌اند.
  • الکتروفورز پروتئین پلاسما برای تشخیص دیس‌پروتئینمی‌ها مانند میلوم متعدد.
  • آزمایش‌های عملکرد تیروئید، به ویژه اگر فیبریلاسیون دهلیزی وجود داشته باشد. ممکن است با دیس‌لیپیدمی همراه باشد.
  • اتوآنتی‌بادی‌ها. فاکتور روماتوئید، آنتی‌بادی آنتی‌کاردیولیپین، آنتی‌بادی ضدهسته‌ای، آنتی‌بادی‌های ضد DNA دو رشته‌ای، عمدتاً برای جستجوی واسکولیت در بیماران جوان‌تر.
  • سرولوژی سیفلیس.
  • کشت خون.

آماروزیس فوگاکس (کوری گذرا)

آماروزیس فوگاکس با از دست دادن دید تک‌چشمی، گذرا و بدون درد مشخص می‌شود که اغلب به صورت پرده‌ای که روی چشم پایین می‌آید، توصیف می‌شود. گروه مطالعاتی آماروزیس فوگاکس علل را به پنج دسته تقسیم می‌کند (آمبولیک، همودینامیک، چشمی، عصبی و ایدیوپاتیک)، اما در عمل بالینی معمولاً برای اشاره به از دست دادن دید گذرا با منشأ آمبولیک استفاده می‌شود. برای بیماران معمول است که از اینکه آیا از دست دادن دید گذرا یک‌طرفه یک چشم را تحت تأثیر قرار می‌دهد یا نیمه میدان همی‌طرفی هر دو (که دومی نشان‌دهنده ایسکمی مغزی خلفی است تا ایسکمی قدامی) بی‌اطلاع باشند. از دست دادن دید آمبولیک، که ممکن است کامل باشد، معمولاً چند دقیقه طول می‌کشد. بهبودی معمولاً با همان الگوی از دست دادن است، اگرچه معمولاً تدریجی‌تر است. دفعات حملات ممکن است از چند بار در روز تا یک بار در هر چند ماه متغیر باشد. حملات ممکن است گاهی با یک حمله ایسکمیک گذرا مغزی همی‌طرفی با ویژگی‌های عصبی طرف مقابل همراه باشند. بررسی و مدیریت سیستمیک آماروزیس فوگاکس با الگوی آمبولیک، همانند انسداد شریان شبکیه است و باید به دلیل خطر بالای سکته مغزی، فوراً انجام شود.

انسداد شاخه‌ای شریان شبکیه

  • علائم. افت ناگهانی و عمیق و بدون درد میدان بینایی به صورت آلتitudinال یا سکتورال. انسداد شاخه‌ای شریان شبکیه (BRAO) گاهی اوقات می‌تواند مورد توجه قرار نگیرد، به ویژه اگر دید مرکزی حفظ شده باشد.
  • حدت بینایی (VA) متغیر است. در بیمارانی که دید مرکزی به شدت مختل شده است، پیش‌آگهی معمولاً ضعیف است مگر اینکه انسداد ظرف چند ساعت برطرف شود (به زیر مراجعه کنید).
  • نقص نسبی مردمک آوران (RAPD) اغلب وجود دارد.
  • علائم فوندوس ممکن است خفیف باشند.
    • تنگ شدن شریان‌ها و وریدها همراه با لخته‌شدن و قطعه‌قطعه شدن ستون خون (ظاهر «کامیون‌رانی گاو»/«واگن باری»).
    • شبکیه ادماتوز سفید و ابری (شیشه مات) مطابق با ناحیه ایسکمی (شکل 13.39A و C).
    • یک یا چند آمبولی مسدودکننده ممکن است دیده شود، به ویژه در نقاط انشعاب (شکل 13.39A را ببینید).
    • شریان درگیر احتمالاً تنگ باقی می‌ماند. گاهی اوقات، کانالیزه شدن مجدد ممکن است هیچ علامت افتالموسکوپی برجای نگذارد.
  • آزمایش میدان بینایی نقص را تأیید می‌کند، که به ندرت بهبود می‌یابد.
  • آنژیوگرافی فلورسئین (FA) تأخیر در پر شدن شریانی و هیپوفلورسانس سگمان درگیر به دلیل مسدود شدن فلورسانس پس‌زمینه توسط تورم شبکیه را نشان می‌دهد (شکل 13.39B و D).
  • پیگیری در ۳ ماه برای بررسی ظاهر فوندوس، میدان‌های بینایی، ارائه مشاوره در مورد پیش‌آگهی و تأیید اینکه مدیریت سیستمیک به طور مناسب انجام شده، ضروری است.

انسداد شریان مرکزی شبکیه

  • علائم. افت ناگهانی و عمیق دید، بدون درد به جز در GCA.
  • حدت بینایی (VA) به شدت کاهش می‌یابد مگر اینکه یک شریان سیلیورتینال که ناحیه حیاتی ماکولا را خون‌رسانی می‌کند، دید مرکزی را حفظ کند (به زیر مراجعه کنید). عدم درک نور معمولاً نشان‌دهنده GCA یا انسداد شریان افتالمیک است. پیش‌آگهی در همه موارد ضعیف است مگر اینکه بهبودی در چند ساعت اول رخ دهد.
  • RAPD عمیق است، گاهی اوقات کامل (مردمک آموروتیک).
  • فوندوس تغییرات مشابهی با BRAO نشان می‌دهد اما تمام چهار ربع شبکیه را درگیر می‌کند.
    • رفلکس نارنجی از کوروئید سالم در ناحیه نازک فووئولا، در تضاد با شبکیه رنگ‌پریده اطراف، برجسته است و ظاهری شبیه «لکه قرمز گیلاسی» ایجاد می‌کند (شکل 13.40A و B).
    • شبکیه اطراف پاپیلا ممکن است به خصوص متورم و کدر به نظر برسد.
    • خونریزی کوچک گاه به گاه غیرمعمول نیست.
    • آمبولی‌ها در ۲۰٪ موارد قابل مشاهده هستند، که در این صورت می‌توان آمبولیز با لیزر Nd:YAG را در نظر گرفت (به زیر مراجعه کنید).
    • در چشم‌هایی با شریان سیلیورتینال، بخشی از ماکولا رنگ طبیعی خود را حفظ می‌کند (شکل 13.40C).
    • علائم شبکیه گاهی اوقات می‌توانند خفیف باشند. ایجاد ادم شبکیه ممکن است چندین ساعت طول بکشد.
    • طی چند روز تا چند هفته، کدورت شبکیه و «لکه قرمز گیلاسی» به تدریج ناپدید می‌شوند، اگرچه شریان‌ها تنگ باقی می‌مانند. علائم بعدی شامل آتروفی اپتیک، غلاف‌دار شدن عروق و آتروفی تکه‌ای لایه داخلی شبکیه و تغییرات RPE است.
    • حدود ۲٪ از چشم‌های مبتلا به CRAO دچار نئوواسکولاریزاسیون شبکیه یا دیسک می‌شوند.
    • روبئوزیس ایریدیس ممکن است در حدود ۱ از هر ۵ چشم رخ دهد، به طور معمول زودتر از CRVO (۴-۵ هفته در مقایسه با ۳ ماه، هرچند گاهی دیرتر) و همراه با دید بسیار ضعیف ممکن است نشان‌دهنده انسداد شریان افتالمیک باشد.
  • OCT ممکن است یک پلاک آمبولیک با بازتابندگی بالا در داخل سر عصب بینایی سطحی نشان دهد.
  • FA تأخیر متغیری در پر شدن شریانی و پوشاندن فلورسانس کوروئیدال پس‌زمینه توسط ادم شبکیه را نشان می‌دهد. یک شریان سیلیورتینال باز در فاز اولیه پر خواهد شد (شکل 13.40D).
  • الکترورتینوگرافی ممکن است برای تأیید تشخیص در صورت شک، به ویژه برای تمایز از بیماری عصب بینایی، به طور معمول زمانی که علائم خفیف هستند، مفید باشد. موج b کاهش یافته وجود دارد.
  • پیگیری چشم‌پزشکی. بیمار باید پس از ۳-۴ هفته توسط چشم‌پزشک ویزیت شود و حداقل ...
۵۳۸
بیماری انسدادی شریان شبکیه
A
B
C
D

شکل ۱۳.۳۹ انسدادهای آمبولیک شریان شاخه‌ای شبکیه. (A) انسداد شریان شاخه‌ای فوقانی شبکیه به دلیل آمبولی در دیسک (فلش)؛ (B) FA از (A) که عدم پر شدن شریانی شریان درگیر و هیپوفلورسانس سگمان درگیر به دلیل مسدود شدن فلورسانس پس‌زمینه توسط تورم شبکیه را نشان می‌دهد؛ (C) انسداد شریان شاخه‌ای کوچک ماکولا؛ (D) FA از (C) که هیپوفلورسانس را نشان می‌دهد (فلش). (با تشکر از C Barry – شکل‌های A و B؛ S Chen – شکل‌های C و D.)

دو بار و سپس در فواصل ماهانه به منظور تشخیص نئوواسکولاریزاسیون در حال شروع، به ویژه در سگمان قدامی. در این صورت، PRP باید همانند CRVO ایسکمیک انجام شود و تزریق داخل زجاجیه‌ای مهارکننده VEGF ممکن است در نظر گرفته شود. مدیریت سیستمیک مناسب حیاتی است.

انسداد شریان سیلیورتینال

شریان سیلیورتینال در حدود یک سوم چشم‌ها وجود دارد و خون‌رسانی شریانی دومی را برای ماکولای مرکزی از گردش خون مژگانی خلفی فراهم می‌کند. اهمیت اصلی آن این است که می‌تواند حفظ دید مرکزی را پس از انسداد شریان مرکزی شبکیه تسهیل کند، به شرطی که فووه‌آ خون‌رسانی شود.

  • مجزا. این مورد نادر است (شکل 13.41A و B). ممکن است در بیماران جوان با واسکولیت سیستمیک مرتبط رخ دهد.
  • همراه با CRVO. این (شکل 13.41C) غیرشایع نیست، اما انسداد گذرا است و پیش‌آگهی بهتر از انسداد مجزای شریان سیلیورتینال است.
  • همراه با نوروپاتی اپتیک ایسکمیک قدامی (شکل 13.41D)، به طور معمول بیماران مبتلا به GCA را تحت تأثیر قرار می‌دهد و پیش‌آگهی بسیار ضعیفی دارد.

درمان انسداد حاد شریان شبکیه

انسداد شریان شبکیه یک اورژانس است زیرا باعث از دست دادن دید غیرقابل برگشت می‌شود مگر اینکه گردش خون شبکیه قبل از ایجاد انفارکتوس شبکیه مجدداً برقرار شود. از نظر تئوری، جابجایی به موقع ترومبوز یا آمبولی ممکن است از دست دادن دید بعدی را بهبود بخشد. در مطالعات روی پستانداران، بهبودی نسبی در صورت برگشت ایسکمی در عرض ۴ ساعت امکان‌پذیر است. زمانی که آسیب غیرقابل برگشت شبکیه رخ می‌دهد با عدم بهبودی بینایی در انسان‌ها مشخص نیست، اما فرض بر این است که...

فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۳۹
A
B
C
D

شکل ۱۳.۴۰ انسداد شریان مرکزی شبکیه (CRAO). (A) CRAO حاد با «لکه قرمز گیلاسی» در ماکولا؛ (B) CRAO اخیر با «لکه قرمز گیلاسی» و ناحیه کوچکی از شبکیه طبیعی مجاور دیسک؛ (C) CRAO با شریان سیلیورتینال باز؛ (D) FA که مسدود شدن فلورسانس پس‌زمینه توسط ادم شبکیه اما پرفیوژن طبیعی یک بخش از شبکیه در چشم (C) را نشان می‌دهد.

حدود ۶ ساعت در مطالعاتی که اثر فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی بر ترومبولیز را تعیین می‌کنند، باشد. متأسفانه، درمان معمولاً مؤثر نیست. در دو سوم موارد، حدت بینایی نهایی بدتر از ۶/۱۲۰ است و تنها یک پنجم با حدت بینایی ۶/۱۲ یا بهتر باقی می‌مانند. گزینه‌های درمانی مختلف باید قبل از استفاده مورد بحث قرار گیرند، از جمله فقدان شواهد برای سودمندی و خطرات مرتبط. موارد زیر را می‌توان در بیمارانی با انسداد کمتر از ۶ ساعت در زمان مراجعه امتحان کرد، اگرچه شواهد برای سودمندی محدود است.

  • ماساژ چشمی با استفاده از لنز تماسی سه آینه (امکان مشاهده مستقیم شریان را فراهم می‌کند). هدف، کلاپس مکانیکی لومن شریان و ایجاد تغییرات سریع در جریان شریانی، بهبود پرفیوژن و احتمالاً جابجا کردن آمبولی یا ترومبوز است. یک روش توصیف شده شامل فشار مثبت برای ۱۰-۱۵ ثانیه و سپس رها کردن، ادامه به مدت ۳-۵ دقیقه است. ماساژ خودکار از طریق پلک‌های بسته می‌تواند توسط بیمار ادامه یابد.
  • پاراسنتز اتاق قدامی با استفاده از سوزن ۲۷ گیج برای خارج کردن ۰.۱-۰.۲ میلی‌لیتر از مایع زلالیه توسط برخی مراجع توصیه شده است. پوویدون-آیوداین ۵٪ و آنتی‌بیوتیک موضعی چند دقیقه قبل از عمل تزریق می‌شوند و یک دوره کوتاه آنتی‌بیوتیک پس از آن تجویز می‌شود. ممکن است احتیاط‌آمیز باشد که پس از پاراسنتز از ماساژ چشمی خودداری شود.
  • آپراکلونیدین موضعی ۱٪، تیمولول ۰.۵٪ و استازولامید وریدی ۵۰۰ میلی‌گرم برای دستیابی به کاهش پایدارتر فشار داخل چشمی.
  • «تنفس مجدد» در یک کیسه کاغذی به منظور بالا بردن دی‌اکسید کربن خون و اسیدوز تنفسی توصیه شده است، زیرا این امر ممکن است باعث اتساع عروق شود. به طور مشابه، تنفس مخلوطی از اکسیژن بالا (۹۵٪) و دی‌اکسید کربن (۵٪)، «کاربوژن»، برای اثر دوگانه احتمالی به تأخیر انداختن ایسکمی و اتساع عروق توصیه شده است.
۵۴۰
بیماری انسدادی شریان شبکیه
A
B
C
D

شکل ۱۳.۴۱ انسداد شریان سیلیورتینال. (A) ثانویه به آمبولی؛ (B) FA از (A) که رگ مسدود شده (فلش) و هیپوفلورسانس در ناحیه درگیر به دلیل کاهش پر شدن و پوشانده شدن توسط ادم شبکیه را نشان می‌دهد؛ (C) همراه با انسداد ورید مرکزی شبکیه؛ (D) همراه با نوروپاتی اپتیک ایسکمیک قدامی. (با تشکر از C Mishra – شکل‌های A و B.)

  • آمبولیز/آمبولکتومی با لیزر Nd:YAG ترانس‌لومینال برای BRAO یا CRAO در مواردی که آمبولی مسدودکننده قابل مشاهده است، توصیه شده است. اگرچه تجربه با این تکنیک محدود است، نتایج بینایی نهایی به طرز شگفت‌آوری خوب گزارش شده است. تعداد متغیری از شات‌های ۰.۵-۱ میلی‌ژول یا بالاتر (تا حداکثر ۲.۴ میلی‌ژول) با استفاده از لنز تماسی فوندوس مستقیماً به آمبولی اعمال می‌شود. گفته شده است که آمبولکتومی زمانی رخ می‌دهد که آمبولی از طریق سوراخی در آرتریول به زجاجیه پرتاب شود. عارضه اصلی خونریزی زیر شبکیه‌ای و زجاجیه‌ای در تقریباً نیمی از موارد است که ممکن است با فشار روی کره چشم مهار شود.
  • ترومبولیز. با برون‌یابی از درمان موفقیت‌آمیز سکته مغزی و انفارکتوس میوکارد، استراتژی‌های مختلفی برای رساندن عوامل ترومبولیتیک به شریان افتالمیک، از جمله شریان موضعی (کاروتید داخلی و افتالمیک) و انفوزیون داخل وریدی استفاده شده است. بر اساس داده‌های مشاهده‌ای و در غیاب سایر درمان‌های مؤثر، بیمارانی که مبتلا به CRAO حاد هستند و در عرض ۴.۵ ساعت از

شروع کاهش بینایی می‌توانند برای درمان با فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی داخل وریدی (tPA) در نظر گرفته شوند. شایع‌ترین رژیم مورد استفاده، آلتپلاز داخل وریدی (۰.۹ میلی‌گرم بر کیلوگرم، با ۱۰٪ داده شده طی ۱ دقیقه و باقی‌مانده طی ۵۹ دقیقه) است. بیمارانی که تحت این درمان قرار می‌گیرند باید به طور کامل از مزایا و خطرات درمان مطلع شوند. یک کارآزمایی بزرگ چند مرکزی ترومبولیز داخل چشمی موضعی با فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی نوترکیب (rtPA) هیچ سودی نسبت به درمان محافظه‌کارانه که شامل همودیلوشن ایزوولمیک بود، نشان نداد. این یافته ممکن است نشان‌دهنده سرعت اختلال عملکرد شبکیه باشد که ثانویه به ایسکمی رخ می‌دهد و شاید مقاومت در برابر انحلال انسداد آمبولیک در مقابل ترومبوتیک باشد.

نکته برای کاهش خطر سکته مغزی و بیماری ایسکمیک قلبی، عوامل خطر سیستمیک مسئول انسداد شریان مرکزی شبکیه باید تعیین و درمان شوند.

فصل ۱۳ بیماری عروقی شبکیه
۵۴۱

مدیریت سیستمیک پس از انسداد شریان شبکیه

  • خطر سکته مغزی در چند روز اول پس از انسداد شریان شبکیه یا آماروزیس فوگاکس نسبتاً بالا است. ارجاع فوری به کلینیک تخصصی سکته مغزی ضروری است. از کسانی که مبتلا به CRAO هستند و برای ارزیابی سیستمیک فرستاده می‌شوند، ۳۰٪ بیماری شدید کاروتید، سکته مغزی همزمان یا فشار خون شدید دارند و ۲۰٪ انفارکتوس میوکارد همزمان یا بیماری قلبی بحرانی دارند. تقریباً ۹۵٪ متعاقباً به تغییر در داروهای سیستمیک خود نیاز خواهند داشت و ۲۵٪ به مداخله جراحی فوری نیاز خواهند داشت.
  • عوامل خطر عمومی همانطور که در بالا بحث شد باید مورد توجه قرار گیرند و سیگار کشیدن باید قطع شود. ارجاع فوری به یک پزشک مناسب برای آریتمی قلبی قابل توجه اجباری است.
  • درمان ضدپلاکتی به شرطی که هیچ منع مصرفی وجود نداشته باشد، آغاز می‌شود. ممکن است یک دوز بارگیری فوری ۶۰۰ میلی‌گرم داده شود. عوامل جایگزین/اضافی شامل دی‌پیریدامول و کلوپیدوگرل است. اگر فیبرینولیز (به بالا مراجعه کنید) در حال بررسی است، این باید قبل از شروع درمان ضدپلاکتی با یک پزشک در میان گذاشته شود.
  • ضد انعقاد خوراکی (مانند وارفارین) ممکن است برای برخی بیماران، به ویژه کسانی که فیبریلاسیون دهلیزی دارند، تجویز شود.
  • اندآرترکتومی کاروتید ممکن است در بیماران با تنگی علامت‌دار بیشتر از ۷۰٪ اندیکاسیون داشته باشد.

آمبولی شبکیه بدون علامت

شناسایی یک آمبولی شبکیه در معاینه روتین یک بیمار مسن بدون علامت غیرمعمول نیست. این نشان‌دهنده افزایش قابل توجه خطر سکته مغزی و بیماری ایسکمیک قلبی است و مدیریت باید شامل ارزیابی و درمان عوامل خطر مورد بحث در بالا باشد. آستانه بالاتری برای جراحی کاروتید مناسب است.

سندرم ایسکمیک چشمی

مقدمه

سندرم ایسکمیک چشمی (OIS) ناشی از هیپوپرفیوژن مزمن چشمی ثانویه به تنگی شدید (بیش از ۹۰٪) کاروتید همی‌طرفی آترواسکلروتیک است. این بیماری به طور معمول بیماران مسن را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ممکن است با دیابت، فشار خون، بیماری قلبی-عروقی و مغزی-عروقی همراه باشد. نسبت مرد به زن حدود ۲:۱ است. مرگ و میر پنج ساله حدود ۴۰٪ است، که اغلب از بیماری قلبی است. OIS، همراه با CRVO غیرایسکمیک، گاهی اوقات «رتینوپاتی استاز وریدی» نامیده می‌شود اما احتیاط‌آمیز است که از این اصطلاح اجتناب شود.

تشخیص

OIS در ۸۰٪ موارد یک‌طرفه است. علائم متغیر و ممکن است خفیف باشند به طوری که بیماری نادیده گرفته شده یا به اشتباه تشخیص داده شود.

  • علائم. از دست دادن تدریجی دید طی هفته‌ها یا ماه‌ها، اگرچه گاهی اوقات از دست دادن ممکن است ناگهانی یا متناوب باشد (آماروزیس فوگاکس). درد چشمی و اطراف چشمی نیز ممکن است وجود داشته باشد (۴۰٪). بیماران ممکن است متوجه پس‌تصاویر پایدار غیرمعمول، یا بدتر شدن دید با قرار گرفتن ناگهانی در معرض نور روشن («آماروزیس فوگاکس نور روشن»)، با سازگاری آهسته شوند. پیش‌آگهی برای دید اغلب بسیار ضعیف است، اگرچه بیمارانی که در زمان مراجعه حدت بینایی بهتری دارند، احتمال بیشتری برای حفظ آن دارند. حدود ۲۵٪ تا پایان سال به درک نور بدتر می‌شوند.
  • سگمان قدامی
    • تزریق اپی‌اسکلرال منتشر و ادم قرنیه.
    • فلر زلالیه با سلول‌های کم (سودو-ایریت ایسکمیک).
    • آتروفی عنبیه با مردمک گشاد متوسط و با واکنش ضعیف.
    • روبئوزیس ایریدیس شایع است، تا ۹۰٪ ایجاد می‌شود و اغلب به گلوکوم نئوواسکولار پیشرفت می‌کند. IOP ممکن است به دلیل پرفیوژن ضعیف پایین باقی بماند.
    • آب مروارید در موارد پیشرفته.
  • فوندوس
    • اتساع وریدی، تنگی آرتریولار، خونریزی‌های عمیق گرد و شعله‌ای و گاهی ادم دیسک (شکل 13.42A) و لکه‌های کاتن-وول.
    • رتینوپاتی پرولیفراتیو با NVD و گاهی NVE.
    • نبض شریانی خود به خود، که به طور بارزتر در نزدیکی دیسک اپتیک است، در اکثر موارد وجود دارد یا ممکن است با اعمال فشار ملایم بر روی کره چشم (افتالمودینامومتری دیجیتال) به راحتی القا شود.
    • ادم ماکولا ممکن است رخ دهد.
    • در بیماران دیابتی، رتینوپاتی ممکن است در سمت تنگی کاروتید شدیدتر باشد.
  • FA. پر شدن تأخیری کوروئید و عبور طولانی شریانی-وریدی ویژگی اصلی است. عدم پرفیوژن، رنگ‌آمیزی دیواره عروق و ادم شبکیه نیز ممکن است مشهود باشد (شکل 13.42B–D).
  • تصویربرداری کاروتید ممکن است شامل اولتراسونوگرافی داپلکس، آنژیوگرافی تفریق دیجیتال، MR یا CT آنژیوگرافی باشد.

مدیریت

  • التهاب سگمان قدامی با استروئید موضعی و یک میدریاتیک در صورت لزوم درمان می‌شود.
  • گلوکوم نئوواسکولار به صورت پزشکی یا جراحی مدیریت می‌شود (به فصل ۱۱ مراجعه کنید).
  • رتینوپاتی پرولیفراتیو را می‌توان با PRP درمان کرد اگرچه نتیجه به طور قابل توجهی کمتر از رتینوپاتی دیابتی پرولیفراتیو است. عوامل آنتی-VEGF داخل زجاجیه‌ای ممکن است مفید باشند.
  • ادم ماکولا ممکن است به استروئید داخل زجاجیه‌ای یا عوامل آنتی-VEGF یا به جراحی کاروتید پاسخ دهد.
  • جراحی کاروتید. اندآرترکتومی یا استنت‌گذاری ممکن است برای کاهش خطر سکته مغزی انجام شود. ممکن است برای رتینوپاتی پرولیفراتیو و گلوکوم نئوواسکولار مفید باشد و به تثبیت دید کمک کند. اندآرترکتومی در صورت انسداد کامل قابل انجام نیست و در این شرایط گاهی جراحی بای‌پس شریانی اکستراکرانیال-اینتراکرانیال انجام می‌شود. لازم به ذکر است که افزایش پرفیوژن چشمی پس از جراحی گاهی اوقات می‌تواند با افزایش IOP همراه باشد.
۵۴۲
بیماری چشم در اثر فشار خون بالا
A
B
C
D

شکل ۱۳.۴۲ سندرم ایسکمیک چشمی که تأخیر در پر شدن شریانی-وریدی را نشان می‌دهد. (A) اتساع ورید، تنگی آرتریول، چند خونریزی پراکنده شعله‌ای و اگزودای سخت، و ادم دیسک؛ (B) FA اولیه (۲۰ ثانیه) و (C) FA فاز اولیه (۳۵ ثانیه) که تأخیر در پر شدن کوروئید و عبور طولانی شریانی-وریدی را نشان می‌دهد؛ (D) FA فاز تأخیری (۵ دقیقه) که هایپرفلورسانس دیسک و اطراف عروق، با هایپرفلورسانس نقطه‌ای در قطب خلفی به دلیل نشت را نشان می‌دهد.

جراحی زمانی که قبل از شروع ایسکمی شدید چشمی انجام شود، سود بیشتری دارد.

  • بررسی و مدیریت عوامل خطر قلبی-عروقی با همکاری متخصصان پزشکی مناسب ضروری است. OIS گاهی اوقات تنها تظاهر بیماری عروقی سیستمیک مشخص است. بررسی کامل باید انجام شود، که به طور کلی مشابه بررسی برای انسداد شریان شبکیه است.

بیماری چشم در اثر فشار خون بالا

رتینوپاتی

فشار خون شریانی سیستمیک شایع است. علاوه بر قلب، کلیه‌ها و مغز، چشم نیز اغلب تحت تأثیر فشار خون قرار می‌گیرد. اثرات چشمی را می‌توان در شبکیه، کوروئید و عصب بینایی مشاهده کرد. پاسخ اولیه شریانچه‌های شبکیه به فشار خون سیستمیک، انقباض عروقی است که در افراد مسن به دلیل اسکلروز غیرارادی که باعث افزایش سفتی می‌شود، کمتر مشخص است. آرتریولواسکلروز به سخت شدن و از دست دادن خاصیت ارتجاعی دیواره عروق کوچک اشاره دارد که بارزترین تظاهر آن فرورفتگی شریانی-وریدی (AV nipping) در نقاط تقاطع است. وجود این علامت احتمال می‌دهد که فشار خون برای سال‌ها وجود داشته است، حتی اگر فشار خون در حال حاضر کنترل شده باشد. تغییرات خفیف شریانی-وریدی ممکن است در غیاب فشار خون دیده شود. در فشار خون پایدار، سد خونی-شبکیه‌ای داخلی مختل می‌شود و افزایش نفوذپذیری عروق منجر به خونریزی‌های شعله‌ای شکل شبکیه و ادم می‌شود.

  • درجه ۱. تنگی خفیف عمومی آرتریولار شبکیه (شکل 13.43A).
  • درجه ۲. تنگی کانونی آرتریولار (شکل 13.43B) و فرورفتگی شریانی-وریدی (شکل 13.43C). ظاهر کدر «سیم مسی» دیواره‌های آرتریولار ممکن است دیده شود (شکل 13.43D).
  • درجه ۳. درجه ۲ به علاوه خونریزی‌های شبکیه (نقطه‌ای، لکه‌ای، شعله‌ای)، اگزوداها (ادم مزمن شبکیه ممکن است منجر به رسوب اگزوداهای سخت در اطراف فووه‌آ به صورت «ستاره ماکولا» شود - شکل 13.43E) و لکه‌های کاتن-وول.
  • درجه ۴. درجه ۳ شدید به علاوه تورم دیسک اپتیک، که نشانه‌ای از فشار خون «بدخیم» است (شکل 13.43F).
۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۴۳
A
B
C
D
E
F

شکل ۱۳.۴۳ رتینوپاتی هایپرتانسیو. (A) تنگ‌شدگی منتشر آرتریولی؛ (B) تنگ‌شدگی کانونی آرتریولی (فلش)؛ (C) فشردگی شریانی-وریدی (arrow)؛ (D) نمای 'سیم مسی'؛ (E) رتینوپاتی درجه ۳ همراه با نمای ستاره‌ای ماکولا؛ (F) رتینوپاتی هایپرتانسیو درجه ۴ که لکه‌های وسیع کاتن-وول و تورم خفیف دیسک را نشان می‌دهد.

۵۴۴
بیماری چشم در اثر فشار خون بالا
A
B

شکل ۱۳.۴۴ پرپیچ‌وخمی عروقی. (A) پرپیچ‌وخمی انتخابی وریدی – شریانچه‌ها تحت تأثیر قرار نگرفته‌اند؛ (B) پرپیچ‌وخمی ترکیبی شریانچه‌ای و ونولی. (با تشکر از اس چن – شکل B.)

A
B

شکل ۱۳.۴۵ کروئیدوپاتی هایپرتانسیو. (A) خطوط سیگریست (فلش)؛ (B) لکه‌های الشنیگ.

  • نشانگرهای بیماری سیستمیک پیش‌بالینی.
    • کاهش قطر شریانچه‌ای شبکیه (به شکل ۱۳.۴۳A مراجعه کنید) یک علامت اولیه پیش-فشارخونی است و در صورت شناسایی باید منجر به پایش فشار خون شود.
    • قطر ونولی وسیع‌تر نسبتاً برای اختلال در متابولیسم گلوکز اختصاصی است.
    • هم قطر شریانچه‌ای کم و هم قطر ونولی بالا، هر دو به عنوان نشانگرهای بیماری قلبی-عروقی پیش‌بالینی در نظر گرفته می‌شوند.
    • افزایش پرپیچ‌وخمی ونولی (شکل ۱۳.۴۴A) می‌تواند با فشار خون مزمن و پیش-فشارخونی مرتبط باشد، اگرچه شواهد در مورد پرپیچ‌وخمی شریانچه‌ای متناقض است – صاف شدن شریانچه‌ها در برخی مطالعات گزارش شده است. علل متعدد دیگری برای پرپیچ‌وخمی عروقی شبکیه (شکل ۱۳.۴۴B) نیز توصیف شده‌اند،

به ویژه شرایط مرتبط با جریان عروقی بالا و پایین.

کروئیدوپاتی

کروئیدوپاتی هایپرتانسیو نادر است اما ممکن است در نتیجه یک بحران حاد فشار خون (فشار خون تسریع‌شده) در بزرگسالان جوان رخ دهد.

  • رگه‌های سیگریست (Siegrist streaks) لکه‌هایی هستند که به صورت خطی در امتداد عروق کوروئید قرار گرفته‌اند و نشان‌دهنده نکروز فیبرینوئید مرتبط با فشار خون بدخیم هستند (شکل ۱۳.۴۵A).
  • لکه‌های الشنیگ (Elschnig spots) انفارکتوس‌های کانونی کوروئید هستند که به صورت لکه‌های کوچک سیاه احاطه شده با هاله‌های زرد دیده می‌شوند (شکل ۱۳.۴۵B).
  • جداشدگی اگزوداتیو شبکیه، که گاهی دوطرفه است، ممکن است در فشار خون شدید حاد مانند آنچه با توکسمی حاملگی مرتبط است، رخ دهد.
۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۴۵
ماکولوپاتی حاد میانی پاراسنترال (PAMM)

PAMM یک بیماری غیرشایع ماکولا است که عمدتاً در افراد ۶۰ تا ۷۵ ساله رخ می‌دهد، احتمالاً به عنوان عارضه‌ای از بیماری میکرواسکولار شبکیه یا بیماری عروقی سیستمیک. در افراد جوان‌تر، هیچ علتی ممکن است یافت نشود. بیمار متوجه یک اسکوتوم مثبت ناگهانی نزدیک به نقطه فیکساسیون در یک چشم می‌شود و هیچ علامت بینایی یا چشمی دیگری ندارد. معاینه فوندوس، نواحی سفید رنگ ظریف پارافووه‌آل در داخل شبکیه را نشان می‌دهد. هنگامی که اسکن OCT در فاز حاد انجام می‌شود، یک نوار پلاک‌مانند و هایپررفلکتیو در سطح لایه هسته‌ای داخلی دیده می‌شود، با شبکیه خارجی طبیعی (شکل ۱۳.۴۶). بهبود نسبی شایع‌ترین نتیجه است، اگرچه گاهی اوقات بهبود کامل نیز ممکن است رخ دهد. تشخیص افتراقی اصلی، نورورتینوپاتی حاد ماکولا است که با OCT می‌توان آن را رد کرد (به فصل ۱۲ مراجعه کنید). درمانی وجود ندارد. بیماری‌های سیستمیک مانند فشار خون شریانی و دیابت باید رد شوند.

رتینوپاتی سلول داسی‌شکل

هموگلوبینوپاتی‌های داسی‌شونده

هموگلوبینوپاتی‌های داسی‌شونده توسط یک یا چند هموگلوبین غیرطبیعی ایجاد می‌شوند که گلبول‌های قرمز را وادار به اتخاذ شکلی غیرعادی (شکل ۱۳.۴۷) تحت شرایط استرس فیزیولوژیک مانند هیپوکسی و اسیدوز می‌کنند، که منجر به انسداد عروقی می‌شود. هموگلوبین‌های جهش‌یافته S و C را می‌توان در ترکیب با هموگلوبین طبیعی بزرگسالان A یا، کمتر شایع، با سایر انواع هموگلوبین جهش‌یافته یافت. رتینوپاتی می‌تواند در بیماری سلول داسی‌شکل (هموزیگوت برای هموگلوبین جهش‌یافته S، یعنی SS)، بیماری سلول داسی‌شکل C (SC - محتمل‌ترین نوع برای ایجاد رتینوپاتی شدید) و بیماری تالاسمی سلول داسی‌شکل رخ دهد. این بیماری در بیماران با صفت سلول داسی‌شکل (SA - در ۱۰٪ آفریقایی-آمریکایی‌ها یافت می‌شود) نادر است، مگر اینکه بیماری سیستمیک همزمان دیگری مانند دیابت یا یک اختلال التهابی وجود داشته باشد. از مهارکننده‌های کربنیک انیدراز (CAI) باید در این اختلالات اجتناب شود زیرا می‌توانند باعث داسی‌شدن و انسداد عروقی شوند.

سگمان قدامی

  • ملتحمه. عروق قرمز تیره پیچ‌مانند یا کاما شکل که معمولاً گذرا هستند.
  • عنبیه. لکه‌هایی از آتروفی ایسکمیک، که اغلب از لبه مردمک تا کولارت امتداد دارند و گاهی اوقات روبئوزیس.
  • هایفما ممکن است خود به خود یا به دنبال ترومای جزئی رخ دهد. کنترل دقیق فشار داخل چشم (اجتناب از CAI) برای کاهش خطر انسداد ورید شبکیه در حضور هایفما حیاتی است.

رتینوپاتی غیرپرولیفراتیو

  • تغییرات وریدی. پرپیچ‌وخمی (به شکل ۱۳.۴۴ مراجعه کنید) بسیار شایع است و تصور می‌شود به دلیل شانت شریانی-وریدی محیطی باشد.
  • «علامت داسی‌شدگی» دیسک اپتیک. لکه‌های قرمز تیره روی سطح دیسک به دلیل انسداد عروق کوچک.

شکل ۱۳.۴۶ ماکولوپاتی حاد میانی پاراسنترال (PAMM) در یک زن ۷۴ ساله با فشار خون شدید. OCT در فاز حاد یک نوار پلاک‌مانند و هایپررفلکتیو در سطح لایه هسته‌ای داخلی (INL) (فلش) را نشان می‌دهد که از شبکیه خارجی در امان است. (با تشکر از جی کونتوس.)

  • «لکه‌های سالمون». خونریزی‌های سطحی داخل شبکیه‌ای نارنجی-قرمز در ناحیه میانی-محیطی (شکل ۱۳.۴۸A) که ممکن است به فضای پیش‌شبکیه‌ای یا زیرشبکیه‌ای نفوذ کنند. تصور می‌شود رویداد آغازین، یک انسداد عروقی باشد. لکه‌های سالمون برطرف شده و حفره‌های اسکیزیس حاوی رسوبات منکسرکننده نور، «انفجارهای خورشیدی سیاه» (به زیر مراجعه کنید) را باقی می‌گذارند، زمانی که RPE به اندازه کافی تحریک شود.
  • انفجارهای خورشیدی سیاه. لکه‌هایی از هایپرپلازی RPE محیطی و آتروفی کوریورتینال (به شکل ۱۳.۴۸A مراجعه کنید) که از برخی لکه‌های سالمون تکامل می‌یابند. وسعت و مورفولوژی پیگمانتاسیون متغیر است اما یک نوار بیرونی کم‌رنگ به طور کلی وجود دارد.
  • تغییرات شریانچه‌ای. انسدادها می‌توانند عروق شاخه‌ای، مرکزی یا ماکولا را درگیر کنند (شکل ۱۳.۴۸B) و در صورت مشاهده حاد ممکن است از اقداماتی مانند اکسیژن ۱۰۰٪ و تعویض خون سود ببرند. «سیم نقره‌ای» شدن شریانچه‌ها در شبکیه محیطی نشان‌دهنده عروق مسدود شده قبلی است. پیچ‌خوردگی عروق محیطی نیز ممکن است دیده شود.
  • علامت فرورفتگی ماکولا (شبکیه). یک فرورفتگی بیضی‌شکل در شبکیه گیجگاهی ماکولا به دلیل نازک شدن شبکیه به دنبال انسداد شریانچه‌ای، با بی‌نظمی رفلکس نور. ناهنجاری‌های عروقی مانند میکروآنوریسم‌ها و غشاهای اپی‌رتینال ممکن است رخ دهند.
  • نواحی محیطی سفید یا تیره شدن.
  • رگه‌های آنژیوئید (به فصل ۱۴ مراجعه کنید) در حداکثر ۶٪ موارد رخ می‌دهد.

رتینوپاتی پرولیفراتیو

تشخیص

ایجاد رتینوپاتی پرولیفراتیو معمولاً تدریجی است، بدون هیچ علامتی، مگر اینکه خونریزی زجاجیه یا جداشدگی شبکیه رخ دهد.

۵۴۶
رتینوپاتی تالاسمی

شکل ۱۳.۴۷ چندین سلول داسی‌شکل (فلش‌ها) در یک اسمیر محیطی از بیماری با آنمی سلول داسی‌شکل هموزیگوت (HbSS).

  • مرحله ۱. انسداد شریانچه‌ای محیطی.
  • مرحله ۲. آناستوموز شریانی-وریدی محیطی (شکل ۱۳.۴۹A) پروگزیمال به نواحی بدون پرفیوژن.
  • مرحله ۳. نئوواسکولاریزاسیون «بادبزن دریایی» (شکل ۱۳.۴۹B) در لبه شبکیه پرفیوژن‌نشده ایجاد می‌شود، معمولاً با یک شریانچه تغذیه‌کننده و یک ونول تخلیه‌کننده. نئوواسکولاریزاسیون دیسک به ندرت ممکن است رخ دهد.
  • مرحله ۴. خونریزی زجاجیه از عروق جدید (NV).
  • مرحله ۵. جداشدگی رگماتوژن شبکیه ناشی از پارگی شبکیه همراه با تکثیر فیبروواسکولار گسترده (شکل ۱۳.۴۹C). جداشدگی کششی نیز ممکن است رخ دهد (شکل ۱۳.۴۹D).
  • FA در مرحله ۳، پر شدن بادبزن‌های دریایی و عدم پرفیوژن مویرگی محیطی (شکل ۱۳.۴۹E) و به دنبال آن نشت از NV را نشان می‌دهد (شکل ۱۳.۴۹F). تصویربرداری میدان وسیع به ویژه برای ارزیابی این وضعیت مناسب است.
نکته: از مصرف مهارکننده‌های کربنیک انیدراز در بیماران مبتلا به آنمی سلول داسی‌شکل خودداری کنید زیرا این داروها می‌توانند باعث داسی‌شدن و انسداد عروقی شوند.

درمان

  • تحت نظر گرفتن در صورتی که خونریزی زجاجیه رخ نداده باشد، به ویژه در بیماران میانسال و مسن. بسیاری از کمپلکس‌های نئوواسکولار به دلیل خودانفارکتوس یا استرانگولاسیون فیبروتیک به طور خود به خود پسرفت می‌کنند و متعاقباً به صورت ضایعات فیبروواسکولار مایل به خاکستری ظاهر می‌شوند.
  • لیزر یا کرایوتراپی برای ابلیشن (تخریب) شبکیه غیرپرفیوژن محیطی احتمالاً رویکرد بهینه است، اگرچه ابلیشن نئوواسکولاریزاسیون نیز ممکن است استفاده شود. ابلیشن عروق تغذیه‌کننده به دلیل بروز بالای نئوواسکولاریزاسیون ماکولار بعدی، اکنون به ندرت انجام می‌شود.
  • جراحی ویترoretinal ممکن است برای جداشدگی کششی شبکیه و/یا خونریزی پایدار زجاجیه لازم باشد. احتیاط لازم است زیرا ایسکمی سگمان قدامی، که به طور بالقوه شدید است، به دنبال استفاده از اکسپلانت اسکلرا بسیار شایع است.
A
B

شکل ۱۳.۴۸ رتینوپاتی غیرپرولیفراتیو سلول داسی‌شکل. (A) هایپرپلازی RPE ('انفجار خورشیدی سیاه') و خونریزی‌های پیش‌شبکیه‌ای ('لکه سالمون') (فلش)؛ (B) FA نشان‌دهنده ایسکمی ماکولا.

رتینوپاتی تالاسمی

تالاسمی یک اختلال ژنتیکی شایع است که در آن یک جهش باعث ایجاد هموگلوبین غیرطبیعی با شکست متعاقب در بلوغ طبیعی گلبول‌های قرمز می‌شود. درگیری چشمی در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور و تالاسمی اینترمدیا رخ می‌دهد. تغییرات ناشی از خود بیماری و همچنین درمان با انتقال خون و عوامل شلاته‌کننده آهن مانند دسفریوکسامین است. یک مکانیسم اصلی، رسوب بافتی آهن (سیدروز) ناشی از لیز شدن گلبول‌های قرمز غیرطبیعی است. ویژگی‌های چشمی عمدتاً سگمان خلفی را تحت تأثیر قرار می‌دهند و غیرپرولیفراتیو هستند، اگرچه خونریزی زجاجیه به ندرت گزارش شده است. اختلال بینایی معمولاً شدید نیست. تظاهرات شامل آب مروارید، پرپیچ‌وخمی عروقی، رگه‌های آنژیوئید، نوروپاتی اپتیک و لکه‌های پیگمانته، از جمله تغییرات ماکولار شبیه دیستروفی پترن است. ظاهر فوندوس ممکن است شبیه سودوزانتوما الاستیکوم باشد.

۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۴۷
A
B
C
D
E
F

شکل ۱۳.۴۹ رتینوپاتی پرولیفراتیو سلول داسی‌شکل. (A) آناستوموز شریانی-وریدی محیطی (نئوواسکولاریزاسیون خفیف نیز وجود دارد)؛ (B) نئوواسکولاریزاسیون «بادبزن دریایی»؛ (C) تکثیر فیبروواسکولار وسیع؛ (D) جداشدگی شبکیه محیطی؛ (E) فاز اولیه FA که پر شدن عروق جدید و عدم پرفیوژن وسیع مویرگی شبکیه محیطی را نشان می‌دهد؛ (F) فاز تأخیری FA که نشت از عروق جدید را نشان می‌دهد. (با تشکر از کن ک. نیشال – شکل A.)

۵۴۸
رتینوپاتی نوزادان نارس
رتینوپاتی نوزادان نارس

مقدمه

رتینوپاتی نوزادان نارس (ROP) وضعیتی است که شبکیه در حال رشد نوزادان کم‌وزن هنگام تولد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و یکی از شایع‌ترین علل نابینایی دوران کودکی در سراسر جهان است. علت دقیق ROP نامشخص است، اما به نظر می‌رسد قرار گرفتن زودهنگام در معرض غلظت‌های بالای اکسیژن محیطی یک عامل خطر کلیدی باشد. با روش‌های جدید پایش سطح اکسیژن در نوزادان نارس، استفاده از اکسیژن به عنوان یک عامل خطر اصلی اهمیت خود را از دست داده است. بیماری سیستمیک یک عامل خطر اضافی است (به عنوان مثال: آنمی، سپسیس و سطح پایین ویتامین E). در فاز اولیه توسعه ROP، رشد عروق توسط هایپراکسی به تأخیر می‌افتد، اما متعاقباً هیپوکسی شبکیه، عروق‌سازی غیرطبیعی را ترویج می‌کند. شبکیه تا ماه چهارم بارداری هیچ عروق خونی ندارد، زمانی که کمپلکس‌های عروقی از عروق هایالوئید دیسک بینایی به سمت محیط رشد می‌کنند. شبکیه سمت بینی به طور معمول پس از ۸ ماه بارداری به طور کامل عروق‌دار می‌شود، در حالی که محیط گیجگاهی در یا تا ۱ ماه پس از تولد عروق‌دار می‌شود. اعتقاد بر این است که فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) نقش مهمی در فرآیند عروق‌سازی ایفا می‌کند. در کشورهای کم‌درآمد، در سال‌های اخیر افزایشی در بروز ROP وجود داشته است که با استقرار رژیم‌های مراقبت ویژه نوزادان در نوزادان نارس که قبلاً زنده نمی‌ماندند، مطابقت دارد.

نکته: نوزادانی که قبل از هفته ۳۲ بارداری متولد شده‌اند یا وزن کمتر از ۱۵۰۰ گرم دارند باید برای رتینوپاتی نوزادان نارس غربالگری شوند.

بیماری فعال

یافته‌های بالینی در ROP همانطور که در زیر توضیح داده شده است، مطابق با طبقه‌بندی بین‌المللی رتینوپاتی نوزادان نارس ۲۰۲۱ (ICROP، ویرایش سوم) است.

محل

مناطق متحدالمرکز با مرکزیت دیسک بینایی توصیف شده‌اند (شکل ۱۳.۵۰). محل خلفی‌ترین عروق‌سازی یا ضایعه ROP، منطقه را مشخص می‌کند. اصطلاح «ناچ» (notch) برای توصیف نفوذ ضایعه ROP به میزان ۱-۲ ساعت ساعت به یک منطقه خلفی‌تر استفاده می‌شود.

  • منطقه I توسط یک دایره فرضی محدود می‌شود که شعاع آن دو برابر فاصله از دیسک تا مرکز ماکولا است. با یک لنز غیرمستقیم دوچشمی ۲۸ دیوپتری، منطقه I تنها در صورتی دیده می‌شود که بخشی از سر عصب بینایی قابل مشاهده باشد.
  • منطقه II به صورت متحدالمرکز از لبه منطقه I امتداد می‌یابد، با شعاعی که از مرکز دیسک تا اورا سراتای بینی امتداد دارد.
  • منطقه III شامل یک هلال گیجگاهی باقیمانده قدامی نسبت به منطقه II است.

مرحله‌بندی بیماری حاد

این بخش پاسخ عروقی غیرطبیعی در محل اتصال شبکیه محیطی نابالغ بدون عروق و شبکیه خلفی عروق‌دار را توصیف می‌کند. مرحله‌بندی برای کل چشم توسط شدیدترین تظاهر تعیین می‌شود.

  • مرحله ۱ (خط مرزبندی) یک خط نازک، مسطح، پرپیچ‌وخم و سفید-خاکستری است که تقریباً موازی با اورا سراتا امتداد دارد. در محیط گیجگاهی برجسته‌تر است. انشعاب غیرطبیعی یا «قوسی‌شدن» عروق منتهی به خط وجود دارد (شکل ۱۳.۵۱A).
  • مرحله ۲ (برجستگی) در ناحیه خط مرزبندی ایجاد می‌شود، ارتفاع و عرض دارد و به بالای صفحه شبکیه امتداد می‌یابد. عروق خونی وارد برجستگی می‌شوند و دسته‌های نئوواسکولار کوچک و جدا شده ممکن است در خلف آن دیده شوند (شکل ۱۳.۵۱B).
  • مرحله ۳ (تکثیر فیبروواسکولار خارج شبکیه‌ای) از برجستگی به داخل زجاجیه امتداد می‌یابد. این تکثیر با وجه خلفی برجستگی پیوسته است و با گسترش تکثیر، ظاهری ناهموار ایجاد می‌کند (شکل ۱۳.۵۱C). شدت مرحله ۳ را می‌توان بر اساس میزان بافت فیبروزه خارج شبکیه‌ای که به زجاجیه نفوذ می‌کند به خفیف، متوسط و شدید تقسیم کرد. بالاترین بروز این مرحله در حدود سن پس از لقاح ۳۵ هفته است.
  • مرحله ۴ (جداشدگی جزئی شبکیه) به خارج از فووه‌آ (مرحله 4A – شکل ۱۳.۵۱D) و فووه‌آل (مرحله 4B) تقسیم می‌شود. جداشدگی به طور کلی مقعر و به صورت محیطی جهت‌گیری شده است. در موارد پیشرونده، بافت فیبروواسکولار به انقباض ادامه می‌دهد و جداشدگی در ارتفاع افزایش یافته و به سمت قدام و خلف امتداد می‌یابد.
  • مرحله ۵ به جداشدگی کامل شبکیه اشاره دارد.
  • بیماری «پلاس» (‘Plus’ disease) نشان‌دهنده تمایل به پیشرفت است و با اتساع و پرپیچ‌وخمی عروق خونی (شکل ۱۳.۵۱E) که حداقل دو ربع از فوندوس خلفی را درگیر می‌کند، مشخص می‌شود. سایر ویژگی‌ها شامل عدم اتساع مردمک و کدورت زجاجیه است. بیماری پیش-پلاس نیز توصیف شده است.
  • ROP تهاجمی (بیماری «راش») یک فرم شدید و به سرعت پیشرونده از ROP را توصیف می‌کند که در مناطق I یا II قرار دارد. این بیماری با محل خلفی، برجستگی بیماری پلاس و ماهیت نامشخص رتینوپاتی مشخص می‌شود. این بیماری غیرشایع است، اما اگر درمان نشود معمولاً به مرحله ۵ پیشرفت می‌کند، گاهی در عرض چند روز.
  • وسعت بیماری به صورت ۱۲ بخش با استفاده از نامگذاری ساعت‌شمار تعریف می‌شود.

نوع

دستورالعمل‌های درمانی در اکثر مراکز بر اساس کارآزمایی بالینی درمان زودهنگام رتینوپاتی نوزادان نارس (ETROP) بازنگری شده است. مفهوم «بیماری آستانه» که قبلاً به عنوان معیار درمان در نظر گرفته می‌شد، با مداخله زودتر که نتایج را بهبود بخشیده است، جایگزین شده است. نتیجه پس از درمان بسته به شدت بیماری متفاوت است. ۳۰٪ از ROP پرخطر منطقه I نتیجه بینایی نامطلوبی خواهند داشت.

  • نوع ۱. درمان اکنون در عرض ۷۲ ساعت برای بیماری نوع ۱ توصیه می‌شود.
    • هر مرحله از ROP در منطقه I همراه با بیماری پلاس.
    • مرحله ۳ در هر وسعتی در منطقه I.
    • مرحله ۲ یا ۳ در منطقه II، همراه با بیماری پلاس.
  • نوع ۲ بیماری نیاز به تحت نظر گرفتن دارد.
۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۴۹

شکل ۱۳.۵۰ درجه‌بندی رتینوپاتی نوزادان نارس بر اساس محل.

  • مرحله ۱ یا ۲ در منطقه I بدون بیماری پلاس.
  • مرحله ۳ ROP در منطقه II بدون بیماری پلاس.

مراحل بعدی

  • پسرفت به برگشت و بهبود بیماری اشاره دارد. این فرآیند ممکن است کامل یا ناقص باشد. اولین علامت معمولاً پسرفت عروقی است و تمایل دارد پس از درمان با ضد VEGF سریع‌تر (۱-۳ روز) از پس از فوتوکوآگولاسیون لیزری (۷-۱۴ روز) رخ دهد. سایر علائم بالینی شامل برطرف شدن خونریزی‌های داخل شبکیه‌ای، شفافیت بیشتر محیط چشم و اتساع بهتر مردمک است. پسرفت ضایعه ROP با نازک شدن و سفید شدن بافت نئوواسکولار مشخص می‌شود.
  • فعال‌سازی مجدد به عود ویژگی‌های فاز حاد اشاره دارد. این حالت پس از درمان با ضد VEGF بیشتر از پسرفت خود به خودی دیده می‌شود و پس از فوتوکوآگولاسیون لیزری کامل بسیار به ندرت رخ می‌دهد.

غربالگری

معیارهای رسمی و عوامل خطر و معیارهای غربالگری که در یک کشور ایجاد شده‌اند لزوماً در کشور دیگری قابل اعمال نخواهند بود. در اصل، نوزادانی که در سن بارداری ۳۰-۳۲ هفته یا کمتر به دنیا آمده‌اند، یا وزن ۱۵۰۰ گرم یا کمتر دارند، باید برای ROP غربالگری شوند. بیماری شدید در سایر نوزادان نارس نیز ممکن است نیاز به غربالگری فوری داشته باشد. این کار شامل افتالموسکوپی غیرمستقیم با لنز ۲۸ D و لنز پان‌فوندوسکوپیک Volk یا یک دوربین شبکیه با میدان دید وسیع و فرورفتگی دقیق اسکلرا است. غربالگری باید ۴-۷ هفته پس از تولد آغاز شود. بررسی بعدی در فواصل ۱ تا ۳ هفته‌ای، بسته به شدت بیماری، ادامه می‌یابد تا زمانی که عروق‌سازی شبکیه به منطقه III برسد. مردمک در نوزاد نارس را می‌توان با سیکلوپنتولات ۰.۵٪ و فنیل‌افرین ۲.۵٪ گشاد کرد. بی‌حسی موضعی تزریق می‌شود و یک اسپکولوم پلکی نوزادی استفاده می‌شود. پایش، به ویژه برای آپنه، در طول و پس از معاینه ضروری است. حدود ۱۰٪ از نوزادان غربالگری شده نیاز به درمان دارند. عیب انکساری، استرابیسم و آمبلیوپی در کودکان مبتلا به ROP شایع‌تر هستند و پایش طولانی‌مدت مورد نیاز است.

تکنیک‌هایی تکامل یافته‌اند که امکان تصویربرداری از نوزادان کوچک را فراهم می‌کنند (شکل ۱۳.۵۱F).

درمان

  • ابلیشن با لیزر شبکیه محیطی بدون عروق (شکل ۱۳.۵۲A و B) تا حد زیادی جایگزین کرایوتراپی شده است زیرا نتایج بینایی و آناتومیکی بهتری دارد.
  • عوامل ضد VEGF داخل زجاجیه‌ای. نتایج مطالعه BEAT-ROP (Bevacizumab Eliminates the Angiogenic Threat of Retinopathy of Prematurity) رویکرد درمان ROP را تغییر داده است. به عنوان یک اصل کلی، درمان با ضد VEGF داخل زجاجیه‌ای باید به عنوان درمان خط اول برای ROP منطقه I استفاده شود، در حالی که لیزرتراپی باید برای ROP منطقه II استفاده شود. به نظر می‌رسد بواسیزوماب منجر به نرخ پایین‌تری از عود ROP نسبت به رانیبیزوماب شود. اجازه دادن به ادامه رشد طبیعی شبکیه بدون تخریب ذاتی درمان با لیزر، یک مزیت بالقوه داروی ضد VEGF است، اما شواهد فزاینده‌ای وجود دارد که بیماری می‌تواند پس از قطع درمان عود کند. در مقایسه با لیزرتراپی مرسوم، شانس بیشتری وجود دارد که چشم با درمان ضد VEGF دچار عروق‌سازی محیطی پایدار شود، اما شانس کمتری وجود دارد که چشم در طول زمان دچار میوپی بالا شود.
  • ویترکتومی پارس پلانا برای جداشدگی کششی شبکیه که ماکولا را درگیر نکرده است (مرحله 4A) می‌تواند با موفقیت از نظر نتایج آناتومیکی (۹۰٪ موفقیت) و بینایی انجام شود. نتیجه بینایی در مراحل 4B (مثلاً ۶۰٪) و ۵ (مثلاً ۲۰٪) حتی با اتصال مجدد آناتومیکی موفق، به طور معمول ناامیدکننده است.

بیماری اسکاراتریسیل

حدود ۲۰٪ از نوزادان مبتلا به ROP فعال دچار عوارض اسکاراتریسیل می‌شوند که از بی‌خطر تا بسیار شدید متغیر است. به طور کلی، هر چه بیماری در زمان برگشت پیشرفته‌تر یا خلفی‌تر باشد، عواقب اسکاراتریسیل بدتر خواهد بود. یافته‌ها از فیبروز ویترoretinal متوسط و صاف شدن قوس‌های عروقی (شکل ۱۳.۵۳A و B) با «کشیدگی» ماکولا و دیسک (شکل ۱۳.۵۳C)، پیشرفت به بافت فیبروواسکولار رترولنتال که می‌تواند منجر به تشکیل چین داسی‌شکل شبکیه شود (شکل ۱۳.۵۳D) و جداشدگی شبکیه (شکل ۱۳.۵۳E)، گاهی کامل (شکل ۱۳.۵۳F) و معروف به «فیبروپلازی رترولنتال» (اصطلاحی که در گذشته به طور مترادف با ROP استفاده می‌شد) متغیر است. گلوکوم زاویه-بسته ثانویه ممکن است به دلیل کم‌عمق شدن پیشرونده اتاق قدامی ناشی از جابجایی رو به جلوی دیافراگم عنبیه-عدسی به دلیل تشکیل سینشی قدامی ایجاد شود. لنسکتومی و ویترکتومی قدامی ممکن است امتحان شوند، اما نتایج به طور کلی ضعیف هستند.

ماکروآنوریسم شریان شبکیه

ماکروآنوریسم شریان شبکیه یک اتساع موضعی یک شریانچه شبکیه است و تمایل به زنان مسن مبتلا به فشار خون (۷۵٪) دارد. دیس‌لیپیدمی نیز با آن مرتبط است. آنها معمولاً منفرد هستند و ۹۰٪ فقط یک چشم را درگیر می‌کنند.

۵۵۰
رتینوپاتی نوزادان نارس
A
B
C
D
E
F

شکل ۱۳.۵۱ مرحله‌بندی رتینوپاتی فعال نوزادان نارس. (A) مرحله ۱ – خط مرزبندی (فلش)؛ (B) مرحله ۲ – برجستگی (فلش)؛ (C) مرحله ۳ – برجستگی با تکثیر عروقی خارج شبکیه‌ای؛ (D) مرحله 4A – جداشدگی جزئی شبکیه خارج از فووه‌آ؛ (E) بیماری «پلاس»؛ (F) روش تصویربرداری از نوزاد. (با تشکر از سی کی پاتل.)

۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۵۱
A
B

شکل ۱۳.۵۲ درمان رتینوپاتی نوزادان نارس. (A) لیزر افتالموسکوپی غیرمستقیم دوچشمی روی سر تحت بیهوشی عمومی؛ (B) ظاهر بلافاصله پس از فوتوکوآگولاسیون لیزری برای بیماری نوع ۱. (با تشکر از اس چن.)

تشخیص

  • علائم. اختلال تدریجی بینایی به دلیل نشت درگیرکننده ماکولا. کاهش ناگهانی بینایی به دلیل خونریزی کمتر شایع است.
  • فوندوس. اتساع کیسه‌ای شریانچه‌ای تیپیک است، اغلب در یک انشعاب یا محل تقاطع شریانی-وریدی روی یک قوس عروقی گیجگاهی. آنوریسم ممکن است تا چندین برابر قطر رگ بزرگ شود. خونریزی شبکیه مرتبط در ۵۰٪ موارد وجود دارد.
  • سیر بیماری
    • نشت مزمن. ادم پایدار شبکیه با تشکیل اگزودا (شکل ۱۳.۵۴A) شایع است و ممکن است بینایی مرکزی را تحت تأثیر قرار دهد.
    • خونریزی. خونریزی داخل، زیر یا پیش‌شبکیه‌ای (شکل ۱۳.۵۴B و C). پیش‌آگهی برای عملکرد بینایی مرکزی در افرادی که خونریزی زیرماکولار دارند عموماً ضعیف است.
    • پسرفت خود به خودی به دنبال ترومبوز و فیبروز بسیار شایع است و ممکن است قبل یا بعد از ایجاد نشت یا خونریزی رخ دهد.
    • عوارض دیگر: غشای اپی‌رتینال، نئوواسکولاریزاسیون ماکولا.
  • FA. پر شدن یکنواخت ماکروآنوریسم تیپیک است (شکل ۱۳.۵۴D)، با نشت تأخیری. پر شدن ناقص به دلیل ترومبوز است.
  • OCT می‌تواند خود ضایعه را نشان دهد، اما کاربرد اصلی آن ثبت و پایش ادم ماکولا و، کمتر شایع، خونریزی زیرهایالوئید است.
  • عوامل خطر عروقی باید بررسی شوند، به ویژه فشار خون و لیپیدهای سرم.

درمان

  • تحت نظر گرفتن در چشم‌هایی با حدت بینایی خوب که ماکولا تهدید نمی‌شود و در چشم‌هایی با خونریزی خفیف شبکیه بدون ادم قابل توجه، اندیکاسیون دارد. در بسیاری از موارد ماکروآنوریسم‌ها به طور خود به خود پسرفت می‌کنند (شکل ۱۳.۵۵A، C و D)، به ویژه به دنبال خونریزی شبکیه یا زجاجیه.
  • درمان با لیزر (شکل ۱۳.۵۵B) ممکن است در صورتی که ادم یا اگزوداها فووه‌آ را تهدید یا درگیر کنند، به ویژه اگر کاهش بینایی مستند وجود داشته باشد، در نظر گرفته شود. سوختگی‌ها ممکن است به خود ضایعه، ناحیه اطراف آن (برای کاهش خطر انسداد شریانچه) یا هر دو اعمال شوند.

لیزر زیرآستانه‌ای ممکن است به اندازه فوتوکوآگولاسیون استاندارد مؤثر باشد. ممکن است چندین ماه طول بکشد تا ادم و اگزودا به طور کامل جذب شوند.

  • بواسیزوماب داخل زجاجیه‌ای در یک سری موارد ۹۵٪ از ماکروآنوریسم‌ها را با برطرف شدن ادم ماکولا بست.
  • هایالوئیدوتومی با لیزر Nd:YAG ممکن است برای خونریزی پایدار پیش‌ماکولار به منظور پراکنده کردن خون به داخل حفره زجاجیه در نظر گرفته شود (به شکل ۱۳.۲۳ مراجعه کنید)، از جایی که ممکن است سریع‌تر جذب شود.
  • تزریق گاز داخل زجاجیه‌ای با وضعیت رو به پایین ممکن است خونریزی زیرشبکیه‌ای را از ماکولا دور کند. فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی نوترکیب (rtPA) داخل زجاجیه‌ای کمکی ممکن است استفاده شود.
  • ویترکتومی ممکن است برای خونریزی پایدار زجاجیه ضروری باشد.
تلانژکتازی اولیه شبکیه

تلانژکتازی مویرگی شبکیه نسبتاً شایع است. بیشتر موارد به صورت ثانویه به یک بیماری دیگر شبکیه، معمولاً شامل التهاب یا اختلال عروقی ایجاد می‌شوند؛ به عنوان مثال، رتینوپاتی دیابتی (DR) و انسداد ورید شبکیه (RVO). تلانژکتازی اولیه شبکیه شامل گروهی از ناهنجاری‌های عروقی شبکیه نادر، ایدیوپاتیک، مادرزادی یا اکتسابی است که با اتساع و پرپیچ‌وخمی عروق خونی شبکیه، آنوریسم‌های متعدد، نشت عروقی و رسوب اگزوداهای سخت مشخص می‌شود. تلانژکتازی شبکیه بستر مویرگی را درگیر می‌کند، اگرچه شریانچه‌ها و ونول‌ها نیز ممکن است درگیر شوند (شکل ۱۳.۵۶).

تلانژکتازی ایدیوپاتیک ماکولا

این مورد در فصل ۱۴ توضیح داده شده است.

بیماری کوتز

مقدمه

بیماری کوتز یک تلانژکتازی ایدیوپاتیک شبکیه است که به طور کلی در اوایل کودکی رخ می‌دهد. این بیماری با اگزوداسیون داخل شبکیه‌ای و زیرشبکیه‌ای همراه است.

۵۵۲
تلانژکتازی اولیه شبکیه
A
B
C
D
E
F

شکل ۱۳.۵۳ رتینوپاتی اسکاراتریسیل نوزادان نارس. (A) صاف شدن قوس‌های عروقی؛ (B) فیبروز شبکیه همراه با صاف شدن عروق گیجگاهی فوقانی؛ (C) «کشیدگی» دیسک و ماکولا؛ (D) چین داسی‌شکل شبکیه؛ (E) بافت فیبروواسکولار رترولنتال و جداشدگی نسبی شبکیه؛ (F) جداشدگی کامل شبکیه.

۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۵۳
A
B
C
D

شکل ۱۳.۵۴ ماکروآنوریسم شریان شبکیه. (A) همراه با اگزودا؛ (B) ماکروآنوریسم گیجگاهی فوقانی (فلش) همراه با خونریزی پیش‌شبکیه‌ای (رتروهایالوئید)؛ (C) خونریزی زیرشبکیه‌ای (تیره‌تر) و داخل‌شبکیه‌ای (قرمز روشن‌تر)؛ (D) فاز وریدی اولیه FA از (C)، که هایپرفلورسانس ماکروآنوریسم را نشان می‌دهد که توسط هایپوفلورسانس ناشی از پوشانده شدن توسط خون احاطه شده است. (با تشکر از اس چن – شکل‌های C و D.)

اگزوداسیون زیرشبکیه‌ای و مکرراً جداشدگی اگزوداتیو شبکیه، بدون علائم کشش ویترئورتینال. حدود ۷۵٪ از بیماران مرد هستند و ۹۵٪ درگیری فقط یک چشم را دارند. تظاهر بیماری اغلب در دهه اول زندگی است. اگرچه به طور واضح ارثی نیست، اما ممکن است یک استعداد ژنتیکی دخیل باشد، زیرا حداقل برخی از بیماران دارای جهش سوماتیک در ژن NDP هستند که در بیماری نوری نیز جهش یافته است. اکنون در نظر گرفته می‌شود که آنوریسم‌های میلیاری لبر، که قبلاً به عنوان یک بیماری مجزا در نظر گرفته می‌شد، شکل خفیف‌تری از همان بیماری را نشان می‌دهند که بعدها با الگوی موضعی‌تر ظاهر می‌شود و پیش‌آگهی بینایی بهتری دارد. تشخیص افتراقی از سایر علل لکوکوریا در کودکان، به ویژه رتینوبلاستوما، مهم است. سایر بیماری‌های شبکیه که ممکن است با بیماری کوتز اشتباه گرفته شوند، ویترورتینوپاتی اگزوداتیو فامیلیال، همانژیوم‌های شبکیه در سندرم فون هیپل-لینداو و ROP هستند. پیش‌آگهی متغیر است و به شدت درگیری در زمان مراجعه بستگی دارد. کودکان کوچکتر اغلب سیر بالینی تهاجمی‌تری دارند.

تشخیص

  • علائم. کاهش دید یک‌طرفه، استرابیسم یا لکوکوریا (شکل ۱۳.۵۷A).
  • فوندوس
    • تلانژکتازی و اتساع‌های کانونی آنوریسمی دوکی‌شکل شریانچه‌ای (شکل ۱۳.۵۷B)، اغلب در ابتدا در ربع‌های تحتانی و گیجگاهی بین استوا و اورا سراتا.
    • اگزوداهای داخل و زیرشبکیه‌ای (شکل ۱۳.۵۷C)، اغلب مناطقی را درگیر می‌کنند که از ناهنجاری‌های عروقی دور هستند، به ویژه ماکولا. پیشرفت به جداشدگی اگزوداتیو وسیع شبکیه (شکل ۱۳.۵۷D) ممکن است رخ دهد.
  • عوارض شامل روبئوزیس ایریدیس، گلوکوم، یووئیت، آب مروارید و فتیزیس بولبی است.
  • FA در موارد خفیف، هایپرفلورسانس اولیه اتساع‌های تلانژکتاتیک و آنوریسمی (شکل ۱۳.۵۷E) و رنگ‌گیری و نشت تأخیری (شکل ۱۳.۵۷F) را نشان می‌دهد.
۵۵۴
تلانژکتازی اولیه شبکیه
A
B
C
D

شکل ۱۳.۵۵ تظاهرات تأخیری ماکروآنوریسم شریان شبکیه. (A) پسرفت خود به خودی؛ (B) بلافاصله پس از اعمال لیزر برای احاطه کردن ماکروآنوریسم به منظور کاهش نشت مزمن؛ (C) تصویر بدون قرمزی که خونریزی زیرشبکیه‌ای، داخل شبکیه‌ای و لایه فیبر هنله را نشان می‌دهد (فلش)؛ (D) همان بیمار ۱۲ ماه بعد که جذب خود به خودی خون را نشان می‌دهد (فلش به ماکروآنوریسم اشاره دارد).

A
B

شکل ۱۳.۵۶ تلانژکتازی اولیه شبکیه. (A) اگزوداسیون حلقوی (سرسینه)؛ (B) FA متناظر که هایپرفلورسانس را در مناطق متعدد نشان می‌دهد.

۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۵۵
A
B
C
D
E
F

شکل ۱۳.۵۷ بیماری کوتز. (A) لکوکوریا؛ (B) تلانژکتازی شبکیه و تغییرات آنوریسمی شریانچه‌ای (فلش)؛ (C) اگزوداهای داخل شبکیه‌ای؛ (D) درگیری پیشرونده؛ (E) فاز وریدی FA که هایپرفلورسانس تلانژکتازی را نشان می‌دهد؛ (F) فاز تأخیری FA که هایپرفلورسانس گسترده به دلیل نشت و رنگ‌گیری را نشان می‌دهد. (با تشکر از سی باری – شکل‌های D–F.)

۵۵۶
تلانژکتازی اولیه شبکیه
A
B

شکل ۱۳.۵۸ (A) اگزوداها در بیماری کوتز نسبتاً خفیف؛ (B) بهبود چندین ماه پس از فوتوکوآگولاسیون لیزری.

A
B
C
D

شکل ۱۳.۵۹ بیماری ایلز. (A) غلاف‌دار شدن و انسداد عروق محیطی؛ (B) نئوواسکولاریزاسیون محیطی؛ (C) انسداد عروقی، خونریزی و اسکارهای لیزری موضعی؛ (D) FA از (C) که نواحی عدم پرفیوژن مویرگی و نئوواسکولاریزاسیون را نشان می‌دهد. (با تشکر از اس آر راتینام – شکل‌های C و D.)

۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۵۷
  • OCT ممکن است برای ارزیابی ماکولا در کودکان بزرگتر که همکاری می‌کنند مفید باشد.

درمان

  • تحت نظر گرفتن در بیماران با بیماری خفیف و غیرتهدیدکننده بینایی و در بیمارانی با چشم راحت با جداشدگی کامل شبکیه که پتانسیلی برای بازگرداندن دید مفید وجود ندارد، اندیکاسیون دارد.
  • ابلیشن با لیزر نقاط نشت باید در صورت مستند بودن اگزوداسیون پیشرونده در نظر گرفته شود (شکل ۱۳.۵۸A و B). درمان‌های مکرر متعدد در یک دوره طولانی معمولاً مورد نیاز است.
  • درمان ضد VEGF. مطالعات محدودی در مورد درمان ضد VEGF انجام شده است، اما نتایج اولیه امیدوارکننده است، از جمله به عنوان یک درمان کمکی برای لیزر. ایمنی طولانی‌مدت در دوران کودکی نامشخص باقی مانده است.
  • تریامسینولون داخل زجاجیه‌ای (۲-۴ میلی‌گرم) با اثر خوب در چشم‌های با جداشدگی کامل اگزوداتیو شبکیه استفاده شده است.
  • کرایوتراپی، با روش انجماد-ذوب دوگانه، در چشم‌های با اگزوداسیون وسیع یا جداشدگی زیرشبکیه‌ای کلی، اگرچه ممکن است منجر به واکنش مشخص با افزایش نشت شود. بنابراین، فوتوکوآگولاسیون لیزری در صورت امکان هنوز گزینه ترجیحی است.
  • جراحی ویترoretinal ممکن است در چشم‌های با فیبروز پیش‌شبکیه‌ای کششی قابل توجه یا جداشدگی کامل اگزوداتیو در نظر گرفته شود. پیش‌آگهی بینایی ضعیف است اما اتصال مجدد موفق شبکیه ممکن است از ایجاد گلوکوم نئوواسکولار جلوگیری کند.
  • تخلیه چشم ممکن است در چشم‌های دردناک با گلوکوم نئوواسکولار لازم باشد.
بیماری ایلز

مقدمه

بیماری ایلز یک پری‌فلبیت انسدادی محیطی ایدیوپاتیک است. این بیماری در سفیدپوستان نادر است اما یک علت مهم موربیدیتی بینایی در مردان جوان جنوب آسیا است. این بیماری با سه مرحله همپوشان - التهابی، انسدادی و نئوواسکولار شبکیه - مشخص می‌شود و عمدتاً با معاینه بالینی تشخیص داده می‌شود. خونریزی مکرر زجاجیه ممکن است در مراحل بعدی رخ دهد. پیش‌آگهی بینایی در اکثر موارد خوب است. حساسیت بیش از حد به پروتئین توبرکولار ممکن است در اتیولوژی مهم باشد، اما شواهد متناقض است. برخی بیماران ممکن است واسکولیت توبرکولار داشته باشند.

تشخیص

  • علائم. مگس‌پران یا کاهش ناگهانی دید به دلیل خونریزی زجاجیه.
  • ویژگی‌های عصبی سیستمیک گزارش شده است.
  • یووئیت قدامی خفیف اغلب وجود دارد.
  • فوندوس. این وضعیت معمولاً دوطرفه است، اگرچه اغلب نامتقارن است.
  • پری‌فلبیت محیطی (شکل ۱۳.۵۹A): غلاف‌دار شدن، خونریزی‌های سطحی شبکیه و گاهی لکه‌های کاتن-وول. اسکارهای پیگمانته کوریورتینال ممکن است دیده شوند.
  • انسداد شاخه‌ای ورید شبکیه.
  • عدم پرفیوژن مویرگی محیطی با میکروآنوریسم‌ها، پرپیچ‌وخمی، شانت‌های عروقی و نئوواسکولاریزاسیون (شکل ۱۳.۵۹B و C) و خونریزی مکرر زجاجیه (یک سوم چشم‌ها) ممکن است در محل اتصال شبکیه پرفیوژن‌شده و غیرپرفیوژن ایجاد شود. عروق جدید دیسک می‌توانند ایجاد شوند. خونریزی زجاجیه تمایل به محدود بودن دارد و طی هفته‌ها جذب می‌شود، اما در برخی موارد می‌تواند پایدار باشد.
  • درگیری ماکولا با همان تغییرات می‌تواند رخ دهد اما نادر است.
  • عوارض شامل جداشدگی کششی شبکیه، غشای اپی‌رتینال ماکولا، گلوکوم نئوواسکولار و آب مروارید است.
  • FA واسکولیت و نواحی عدم پرفیوژن را مشخص می‌کند (شکل ۱۳.۵۹D). تصویربرداری میدان وسیع به ویژه مفید است.
  • بررسی باید برای رد سایر علل واسکولیت (مانند سارکوئیدوز، سل) و نئوواسکولاریزاسیون محیطی شبکیه (مانند هموگلوبینوپاتی‌ها) انجام شود.

درمان

  • به نظر می‌رسد استروئیدهای پری‌اکولار، سیستمیک، موضعی و داخل زجاجیه‌ای در فاز التهابی مفید باشند.
  • درمان ضد سل. این توسط برخی مراجع به شدت حمایت می‌شود اما بحث‌برانگیز است. ممکن است در بیماران منتخب در ترکیب با استروئیدها در نظر گرفته شود تا از فعال‌شدن مجدد سل قبلی جلوگیری شود، چه در صورت مثبت بودن شدید تست پوستی توبرکولین، کوانتی‌فرون یا در صورت وجود علائم التهابی شدید.
  • فوتوکوآگولاسیون پراکنده یا کرایوتراپی شبکیه غیرپرفیوژن برای کاهش محرک نئوواسکولار.
  • مهارکننده‌های VEGF داخل زجاجیه‌ای معمولاً در مرحله نئوواسکولار استفاده می‌شوند.
  • ویترکتومی برای خونریزی پایدار زجاجیه، جداشدگی کششی و غشای اپی‌رتینال ماکولا مفید است.
رتینوپاتی ناشی از تشعشع

رتینوپاتی ناشی از تشعشع ممکن است به دنبال درمان تومورهای داخل چشمی با پلاکت‌درمانی (براکی‌تراپی) یا پرتودرمانی با پرتو خارجی بدخیمی‌های اربیتال یا نازوفارنژیال ایجاد شود. این بیماری با تغییرات میکرواسکولار تأخیری شبکیه مشخص می‌شود که با از دست دادن سلول‌های اندوتلیال، انسداد مویرگی و تشکیل میکروآنوریسم همراه است. بیماران مبتلا ممکن است دچار آب مروارید و کراتوپاتی نیز شوند. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد این بیماری در افراد با استعداد ژنتیکی بیشتر رخ می‌دهد. فاصله زمانی بین قرار گرفتن در معرض و بیماری متغیر و غیرقابل پیش‌بینی است، اگرچه معمولاً بین ۶ ماه تا ۳ سال است. ارتباط مستقیمی با دوز تشعشع وجود دارد.

  • علائم
    • انسداد مویرگی همراه با ایجاد تلانژکتازی و میکروآنوریسم.
۵۵۸
رتینوپاتی ناشی از تشعشع
A
B
C
D
E
F

شکل ۱۳.۶۰ رتینوپاتی ناشی از تشعشع. (A) ناهنجاری‌های میکرواسکولار، لکه‌های کاتن-وول و خونریزی‌ها؛ (B) درگیری شدید ماکولا؛ (C) FA از ضایعات آنوریسمی و تلانژکتاتیک همراه با عدم پرفیوژن مویرگی شبکیه و نشت با اگزوداسیون؛ (D) FA که عدم پرفیوژن شدید مویرگی شبکیه و ناهنجاری‌های میکرواسکولار را نشان می‌دهد؛ (E) عروق جدید دیسک و انسداد شریانی، ناهنجاری‌های میکرواسکولار و خونریزی‌ها؛ (F) پاپیلوپاتی و لکه‌های کاتن-وول به دنبال درمان ملانوم کوروئید. (با تشکر از سی باری – شکل B.)

۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۵۹
  • ادم شبکیه، اگزودا، لکه‌های کاتن-وول و خونریزی‌ها (شکل ۱۳.۶۰A و B).
  • تغییرات به بهترین وجه در FA دیده می‌شوند (شکل ۱۳.۶۰C و D).
  • رتینوپاتی پرولیفراتیو (شکل ۱۳.۶۰E).
  • پاپیلوپاتی (شکل ۱۳.۶۰F). نوروپاتی اپتیک ناشی از تشعشع ممکن است رخ دهد اما کمتر شایع است زیرا به نظر می‌رسد عصب نسبت به عروق شبکیه حساسیت کمتری دارد.
  • درمان اغلب رضایت‌بخش نیست. گزینه‌ها شامل لیزر، استروئیدها و عوامل ضد VEGF داخل زجاجیه‌ای است.
  • پیش‌آگهی به شدت درگیری بستگی دارد. ویژگی‌های پیش‌آگهی ضعیف شامل پاپیلوپاتی و رتینوپاتی پرولیفراتیو است که ممکن است منجر به خونریزی زجاجیه و جداشدگی کششی شبکیه شود.
رتینوپاتی پورچر

رتینوپاتی پورچر ممکن است به دنبال ترومای شدید، به ویژه ترومای فشاری قفسه سینه، استخوان بلند یا سر، رخ دهد و شامل انسداد و ایسکمی مرتبط با آسیب میکرواسکولار است. تصور می‌شود که این بیماری ناشی از آمبولی و در برخی موارد انسداد عروقی ناشی از مکانیسم‌های دیگر مانند تجمع گلبول‌های سفید با واسطه کمپلمان باشد. هنگامی که از علل دیگری غیر از تروما (مانند آمبولی چربی یا مایع آمنیوتیک، پانکراتیت حاد، پره‌اکلامپسی، واسکولیت سیستمیک) ناشی شود، گاهی به آن «رتینوپاتی شبه پورچر» گفته می‌شود. تظاهر آن با کاهش دید ناگهانی دوطرفه، معمولاً به ۶/۶۰ یا بدتر است. لکه‌های سفید سطحی متعدد یک‌طرفه یا دوطرفه در شبکیه - انفارکتوس‌های بستر مویرگی که به عنوان لکه‌های پورچر شناخته می‌شوند (شبیه لکه‌های بزرگ کاتن-وول) (شکل ۱۳.۶۱A) دیده می‌شوند که اغلب با خونریزی‌های سطحی اطراف پاپیلا (شکل ۱۳.۶۱B)، لکه‌های معمول کاتن-وول و تورم دیسک همراه هستند. افزایش سطح کمپلمان 5a در جایی که سابقه تروما وجود ندارد، تشخیصی است. تغییرات حاد فوندوس معمولاً در عرض چند هفته برطرف می‌شوند، اما تنها بخش کوچکی از بیماران دید طبیعی خود را باز می‌یابند. درمان علت زمینه‌ای همیشه ممکن نیست.

رتینوپاتی والسالوا

مانور والسالوا شامل بازدم قوی در برابر گلوت بسته است، که باعث افزایش ناگهانی فشار داخل قفسه سینه و داخل شکم می‌شود (مانند وزنه‌برداری، باد کردن بادکنک). افزایش ناگهانی فشار وریدی ممکن است باعث پارگی مویرگ‌های پری‌فووه‌آل شود که منجر به خونریزی پیش‌ماکولار با شدت‌های مختلف می‌شود (شکل ۱۳.۶۲A و B). خونریزی زجاجیه نیز ممکن است رخ دهد. درمان با تحت نظر گرفتن است، یا در برخی موارد ممبرانوتومی با لیزر Nd:YAG.

لیپمی رتینالیس

لیپمی رتینالیس یک بیماری نادر است که با تغییر رنگ سفید-کرمی عروق خونی شبکیه (شکل ۱۳.۶۳) در برخی از بیماران مبتلا به هایپرتری‌گلیسیریدمی مشخص می‌شود. در موارد خفیف، فقط عروق محیطی تحت تأثیر قرار می‌گیرند، اما در موارد شدید، فوندوس رنگی شبیه سالمون به خود می‌گیرد. مشاهده سطوح بالای شیلومیکرون‌ها در عروق خونی دلیل ظاهر فوندوس است.

حدت بینایی معمولاً طبیعی است اما دامنه الکترورتینوگرام ممکن است کاهش یابد.

نکته: در بیمار با کاهش دید بدون درد پس از ترومای شدید بدن، قطب خلفی هر دو چشم را برای علائم رتینوپاتی پورچر معاینه کنید.
رتینوپاتی در اختلالات خونی

لوسمی

مقدمه

لوسمی‌ها بدخیمی‌های سلول‌های بنیادی خونساز هستند که با تکثیر غیرطبیعی گلبول‌های سفید همراه است. لوسمی حاد با جایگزینی مغز استخوان با سلول‌های نارس (بلاست) مشخص می‌شود. لوسمی مزمن، حداقل در ابتدا، با لکوسیت‌های به خوبی تمایزیافته (بالغ) همراه است و تقریباً به طور انحصاری در بزرگسالان رخ می‌دهد. چهار نوع اصلی لوسمی عبارتند از:

  • لوسمی لنفوسیتی حاد (لنفوبلاستیک) عمدتاً کودکان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، که در آنها نرخ بقای ۵ ساله حدود ۹۰٪ است.
  • لوسمی میلوئیدی حاد (میلوبلاستیک) اغلب در بزرگسالان مسن‌تر دیده می‌شود.
  • لوسمی لنفوسیتی مزمن سیر بسیار مزمنی دارد و بسیاری از بیماران از بیماری نامرتبط فوت می‌کنند.
  • لوسمی میلوسیتی مزمن سیر بالینی پیشرونده‌ای دارد و اغلب پیش‌آگهی نامطلوب‌تری دارد.

ویژگی‌های چشمی

درگیری چشمی در اشکال حاد شایع‌تر از اشکال مزمن است و تقریباً هر ساختار چشمی ممکن است درگیر شود. انفیلتراسیون لوسمیک اولیه نادر است. تغییرات ثانویه مانند موارد مرتبط با آنمی، ترومبوسیتوپنی، هایپرویسکوزیتی و عفونت‌های فرصت‌طلب شایع‌تر هستند و شامل خونریزی داخل چشمی، عفونت و انسداد عروقی می‌باشند.

  • فوندوس
    • خونریزی‌های شبکیه و لکه‌های کاتن-وول شایع هستند (شکل ۱۳.۶۴A–D).
    • لکه‌های راث خونریزی‌های شبکیه با مراکز سفید هستند (شکل ۱۳.۶۴E و F)، که عنصر سفیدرنگ آن در اکثر موارد تصور می‌شود از فیبرین منعقد شده تشکیل شده است. آنها در لوسمی حاد (شکل ۱۳.۶۵) و در طیف وسیعی از شرایط دیگر مانند باکتریمی (کلاسیکاً اندوکاردیت باکتریایی تحت حاد)، دیابت، فشار خون و آنمی رخ می‌دهند.
    • نئوواسکولاریزاسیون محیطی شبکیه یک ویژگی گاه به گاه لوسمی میلوئیدی مزمن است (شکل ۱۳.۶۶A).
    • انفیلتراسیون شبکیه و کوروئید ممکن است رخ دهد، اغلب در خلف استوا (شکل ۱۳.۶۶B) و ممکن است به صورت یووئیت خلفی تظاهر کند. در لوسمی مزمن ممکن است ظاهری شبیه «پوست پلنگ» ایجاد کنند (شکل ۱۳.۶۶C).
    • خونریزی‌های پراکنده ممکن است در بیماران مبتلا به ترومبوسیتوپنی رخ دهد (شکل ۱۳.۶۶D).
    • انفیلتراسیون عصب بینایی ممکن است باعث تورم و کاهش دید شود.
۵۶۰
رتینوپاتی در اختلالات خونی
A
B

شکل ۱۳.۶۱ رتینوپاتی پورچر. (A) لکه‌های پورچر؛ (B) لکه‌ها و خونریزی‌ها.

A
B

شکل ۱۳.۶۲ رتینوپاتی والسالوا. (A) کوچک؛ (B) بزرگ.

شکل ۱۳.۶۳ لیپمی رتینالیس.

  • سایر ویژگی‌ها
    • درگیری اربیت، به ویژه در کودکان (شکل ۱۳.۶۷A).
    • ضخیم شدن عنبیه، ایریت و سودوهایپوپیون (شکل ۱۳.۶۷B).
    • خونریزی خود به خودی زیر ملتحمه و هایفما.
    • فلج اعصاب کرانیال.

آنمی

آنمی‌ها گروهی از اختلالات هستند که با کاهش تعداد گلبول‌های قرمز در گردش یا کاهش میزان هموگلوبین در هر سلول، یا هر دو، مشخص می‌شوند. تغییرات شبکیه در آنمی معمولاً بی‌خطر بوده و به ندرت اهمیت تشخیصی دارند.

  • رتینوپاتی
    • پرپیچ‌وخمی ورید شبکیه با شدت آنمی مرتبط است اما ممکن است به صورت مجزا نیز رخ دهد.
۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۶۱
A
B
C
D
E
F

شکل ۱۳.۶۴ لوسمی. (A) خونریزی‌های شعله‌ای متعدد و لکه‌های راث؛ (B) پس از پیوند مغز استخوان که عمدتاً لکه‌های کاتن-وول را نشان می‌دهد؛ (C) خونریزی پیش‌ماکولار؛ (D) خونریزی بزرگ رتروهایالوئید – یک لایه جداگانه از گلبول‌های سفید مشهود است؛ (E) لکه راث؛ تصور می‌شود مرکز سفید آن فیبرین منعقد شده باشد (فلش)؛ (F) لکه راث (فلش) با خونریزی اطراف. (با تشکر از سی باری – شکل A؛ اس چن – شکل‌های C و D.)

۵۶۲
رتینوپاتی در اختلالات خونی
A
B

شکل ۱۳.۶۵ گسترش خون در لوسمی‌ها. (A) آسپیراسیون مغز استخوان در لوسمی میلوئیدی حاد که سلول‌های بلاست نارس را نشان می‌دهد؛ (B) گسترش خون محیطی در لوسمی لنفوسیتی مزمن که لنفوسیت‌های بالغ زیادی را نشان می‌دهد.

A
B
C
D

شکل ۱۳.۶۶ تغییرات فوندوس در اختلالات هماتولوژیک. (A) نئوواسکولاریزاسیون محیطی شبکیه در لوسمی میلوئیدی مزمن؛ (B) رسوب کوریورتینال لوسمیک؛ (C) ظاهر «پوست پلنگی» به دلیل انفیلتراسیون کوروئید در لوسمی مزمن؛ (D) خونریزی‌های پراکنده ثانویه به ترومبوسیتوپنی.

۱۳ فصل
بیماری عروقی شبکیه
۵۶۳
A
B

شکل ۱۳.۶۷ لوسمی حاد. (A) درگیری اربیت؛ (B) سودوهایپوپیون.

A
B

شکل ۱۳.۶۸ هایپرویسکوزیتی. (A) خونریزی‌های شبکیه و اتساع و قطعه‌قطعه شدن شدید وریدها؛ (B) خونریزی‌های شبکیه، لکه‌های کاتن-وول و اتساع خفیف وریدها.

  • خونریزی‌های نقطه‌ای، لکه‌ای و شعله‌ای، لکه‌های کاتن-وول و لکه‌های راث (به شکل ۱۳.۶۴ مراجعه کنید) با ترومبوسیتوپنی همزمان شایع‌تر هستند.
  • نوروپاتی اپتیک ممکن است در آنمی پرنیشیوز رخ دهد.

هایپرویسکوزیتی

وضعیت‌های هایپرویسکوزیتی گروه متنوعی از اختلالات نادر هستند که با افزایش ویسکوزیته خون به دلیل پلی‌سیتمی یا پروتئین‌های غیرطبیعی پلاسما مشخص می‌شوند.

  • پلی‌سیتمی در اثر تکثیر نئوپلاستیک گلبول‌های قرمز با افزایش فعالیت مغز استخوان و هایپرویسکوزیتی ایجاد می‌شود.
  • ماکروگلوبولینمی والدنستروم یک اختلال لنفوپرولیفراتیو بدخیم با تولید IgM مونوکلونال است که اغلب مردان مسن را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
  • ویژگی‌های چشمی شامل خونریزی‌های شبکیه و تغییرات وریدی (شکل ۱۳.۶۸A و B) و گاهی RVO و تلانژکتازی ملتحمه است.